در آن نظير اضافه بيانيّه است و افاده تأكيد ميكند و هر دو آيه در
باره قيامت است معنى آيه اوّل: اينكه در تقسيم شدن مردم باصحاب يمين و اصحاب شمال
و سابقين گفتيم، ثابت و حتمى است و خلافى در آن نيست. در مجمع و الميزان بتأكيد
نيست. در مجمع و الميزان بتأكيد بودن آن تصريح شده است.
ما لَهُمْ بِهِ مِنْ عِلْمٍ إِلَّا اتِّباعَ الظَّنِّ وَ ما
قَتَلُوهُيَقِيناًنساء: 157.
«يَقِيناً»تميز است
از قتل يعنى بقتل عيسى عليه السّلام علم ندارند و فقط از ظن پيروى ميكنند و او را
بيقين نكشتند ظنّ بكشتن او كردند:
وَ اعْبُدْ رَبَّكَ حَتَّى يَأْتِيَكَالْيَقِينُحجر: 99. مراد از يقين چنانكه
گفتهاند مرگ است و اطلاق يقين بر مرگ بعلت ثابت و حتمى بودن آن است و شايد اطلاق
آن بر مرگ بجهت انكشاف واقع با آن است يعنى تا آنگاه كه واقع منكشف شود و حقائق
ايمان و كفر آشكار گردد پروردگارت را عبادت كن.
اينكه بعضى يقين را بمعنى علم گرفته و گفتهاند عبادت تا حصول يقين
است و چون يقين آمد تكليف ساقط ميباشد غلط محض است، مخاطب باين آيه رسول خدا صلّى
اللّه عليه و آله است و آن بزرگوار از اهل يقين بود ولى تا دم مرگ از تكليف شرعى
دست نكشيد اين قول بضرورت اسلام باطل ميباشد.
*مُوقِن: آنكه داراى يقين يا جوياى يقين استوَ فِي الْأَرْضِ آياتٌلِلْمُوقِنِينَذاريات: 20. در زمين آيات و دلائلى
است براى يقين جويندگان.
يمم:تيمّم
بمعنى قصد است در مصباح از ابن سكيت نقل كرده:
فَتَيَمَّمُواصَعِيداً طَيِّباًيعنى قصد كنيد زمين پاك را در مجمع فرموده: تيمّم بمعنى قصد است
همچنين است تأمّم.