گفتهاند مراد از «النجْم» در آيه قرآن است كه نجوما و تدريجا نازل شده بقولى مراد از آن ثريّا
و بقولى شعرى و بقولى شهابها است ولى ظهور آيه با هيچ يك سازگار نيست.
وَ الشَّمْسَ وَ الْقَمَرَ وَالنُّجُومَمُسَخَّراتٍ بِأَمْرِهِاعراف: 54. آفتاب و ماه و ستارگان
همه بامر خدا رام و مسخّرند لفظ نجوم 9 بار در قرآن مجيد بكار رفته و آيات:فَإِذَاالنُّجُومُطُمِسَتْمرسلات: 8. ووَ إِذَاالنُّجُومُانْكَدَرَتْتكوير: 2. كه در «طمس» و «كدر» گذشت از تحوّل و تغيير آنها در
قيامت حكايت دارند.
ظاهرا مراد از نجم و نجوم در قرآن مجيد فقط ثوابت است و كواكب
(سيّارات) و مصابيح غير از آنهاست و اللّه اعلم، رجوع كنيد به «رجم- مصباح- شهاب».
نجو:نَجْوونَجَاةبمعنى خلاص شدن است.وَ يا قَوْمِ ما لِي أَدْعُوكُمْ إِلَىالنَّجاةِوَ تَدْعُونَنِي إِلَى
النَّارِغافر:
41. اى
قوم چه شده كه من شما را بخلاصى از آتش ميخوانم و شما مرا بآتش. در مصباح گفته: «نَجَامن الهلاك: خلص» راغب گفته:نَجَاءدر اصل بمعنى انفصال از شىء است و
از آنست «نَجَافلان من فلان» فلانكس از فلانى جدا
شد.
فعل آن در قرآن مجيد ثلاثى و از باب افعال و تفعيل بكار رفته استوَ قالَ الَّذِينَجامِنْهُما وَ ادَّكَرَ
بَعْدَ أُمَّةٍ أَنَا أُنَبِّئُكُمْ بِتَأْوِيلِهِيوسف: 45.
فَنَجَّيْناهُوَ أَهْلَهُ أَجْمَعِينَشعراء: 170.
فَأَنْجَيْناهُوَ الَّذِينَ مَعَهُ بِرَحْمَةٍ مِنَّااعراف: 72. راغب گويد: بمكان
مرتفعنَجْوةونَجَاةگويند كه بواسطه ارتفاع از مكانهاى
اطراف جدا شده و بقولى از سيل نجات يافته و خلاص شده است.
نجوى:بيخ گوشى حرف زدن و سخن سرّى (راز و راز گفتن) اسم و مصدر هر دو بكار
رفته است در لغت آمده: «نَجَافلانانَجْواًونَجْوَىسارّه» يعنى پنهانى با او گفتگو كرد ايضا «نَاجَاهمُنَاجَاة: سارّهُ».