متّكئا اسم مفعول است از اتكاء و آن چيزى است كه بآن تكيه ميكنند
پشتى باشد يا سرير. در قرائت نادره آنرا «مُتْكاً» بر
وزن قفل خواندهاند كه بمعنى ترنج است و بعضى آنرا «مُتَّكاً» بدون همزه و مشدّد خواندهاند.
يعنى طعاميكه بريده ميشود.
بنظر نگارنده: مراد از «مُتَّكَأً»پشتى و بالشى نيست بلكه منظور مجلسى است كه با اطمينان و آرامش در آن
مىنشينند در مصباح آنرا مجلس معنى كرده است معنى آيه چنين ميشود: چون از مكر و
گفتگوى زنان آگاه شد آنها را دعوت كرد و مجلسى براى آنها بياراست و بهر يك چاقوئى
داد- تا در خوردن ميوه و طعام از آن استفاده كنند.
ولى اين طبيعى نخواهد بود كه بگوئيم: آنها را دعوت كرد و بر ايشان
پشتى آماده نمود و اگر قرائت «مُتْكاً» بمعنى
ترنج مشهور بود آن كاملا مناسب بنظر ميرسيد.
وكد:وكد
و توكيد بمعنى محكم كردنستوَ لا تَنْقُضُوا الْأَيْمانَ بَعْدَتَوْكِيدِهانحل: 91.
مراد از ايمان بقرينه آيه ما بعد قسم و سوگند است و تأكيد سوگند آنست
كه بآن قصد داشته باشى و با آن وظيفهاى برايت معين كنى نه مثل و اللّه و باللّه
گفتن از روى عدم قصد، چنانكه قرآن آنرا سوگند لغو خوانده است و در «عقد» گذشت. يعنى سوگندها را پس از تأكيد نشكنيد.
اين لفظ فقط يكبار در قرآن مجيد آمده است.
وكز:فَوَكَزَهُمُوسى فَقَضى عَلَيْهِقصص: 15. وكز بمعنى زدن و انداختن
است، با مشت زدن را نيز گويند كسائى. گفته: «وَكَزَهُ: لكمه» او را با مشت زد (نقل از مصباح) راغب نيز چنين گفته است يعنى:
موسى مشتى بر او زد و كارش را تمام كرد. اين كلمه تنها يكبار در قرآن عزيز بكار
رفته است.