گناه كاران آتش را مىبينند و يقين ميكنند كه در آن خواهند افتاد.
وقف:حبس
شدن و حبس كردن متوقف شدن و متوقّف كردن، وقف شرعى از آنست كه اصل چيزى را حبس و
نفع آنرا آزاد ميگذارند «حبسالعين و تسبيل المنفعة»وَقِفُوهُمْإِنَّهُمْ مَسْؤُلُونَصافات: 24. آنها را باز داريد و متوقّف كنيد كه از اعمالشان مسئولند.
وَ لَوْ تَرى إِذْوُقِفُواعَلَى النَّارِ فَقالُوا يا لَيْتَنا نُرَدُّانعام: 27. وقف چون با حرف على
متعدّى شود بمعنى اطّلاع دادن باشد «وَقَفَفلانا على الشّىء:
اطّلعه عليه» يعنى: اى كاش ببينى آنگاه كه بر آتش مشرف شدند و مطّلع
گشتند و گفتند ايكاش بدنيا برگردانده ميشديم.
وَ لَوْ تَرى إِذِ الظَّالِمُونَمَوْقُوفُونَعِنْدَ رَبِّهِمْسباء: 31. ايكاش ميديدى آنوقت كه
ظالمان نزد پروردگارشان باز داشته شدهاند.
وقى:وِقَايَةًووِقَاءًحفظ شىء است از آنچه اذيّت و ضرر ميرساند (راغب)فَمَنَّ اللَّهُ عَلَيْنا
وَوَقاناعَذابَ السَّمُومِطور: 27. خدا بما منّت گذاشت و از
عذاب نافذ حفظ كرد و در امان داشت.فَاغْفِرْ لَنا ذُنُوبَنا وَقِناعَذابَ النَّارِآل عمران: 16. گناهان ما را بيامرز
و از عذاب آتش محفوظمان فرماوَ مَنْيُوقَشُحَّ نَفْسِهِ فَأُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَحشر: 9. هر كه از بخل نفسش محفوظ
شود آنهااند نجات يافتگان.
تَقْوَى: اسم است از اتقاء و هر دو بمعنى خود محفوظ داشتن و پرهيز كردنست. راغب
گويد: تقوى آنست كه خود را از شىء مخوف در وقايه و حفظ- قرار دهيم اين حقيقت تقوى
است سپس خوف را تقوى و تقوى را خوف گويند ...» تقوى در اصل وقوى است واو به تاء عوض شده استوَ تَزَوَّدُوا فَإِنَّ
خَيْرَ الزَّادِالتَّقْوىبقره: 197. توشه برگيريد بهترين توشه پرهيز از گناهان