مُوَاعَدَه: هم براى مفرد باشد و هم بين الاثنين چنانكه در اقرب الموارد گفته
استوَ
إِذْواعَدْنامُوسى أَرْبَعِينَ
لَيْلَةً ثُمَّ اتَّخَذْتُمُ الْعِجْلَ مِنْ بَعْدِهِبقره:
51. مواعده
در آيه بين الاثنين نيست و بمعنى وعده است يعنى آنگاه كه بموسى چهل شب را وعده
كرديم كه در ميقات باشد و الواح تورات را دريافت كند، سپس شما گوساله را براى
عبادت اخذ كرديد.
تَواعُدواتِّعَاد: بين الاثنين است بقولى تواعد در خير و اتعاد در شرّ است:وَ لَوْتَواعَدْتُمْلَاخْتَلَفْتُمْ فِي الْمِيعادِانفال: 42. اگر با همديگر وعده
كرده بوديد در وعده اختلاف ميكرديد.
ايعَاد: ظاهرا در شرّ است گويند:
«أَوْعَدَهُإِيعَاداًتهدّده» يعنى او را تهديد كرد «أَوْعَدَهُالسّجن»وَ لا تَقْعُدُوا بِكُلِّ
صِراطٍتُوعِدُونَوَ تَصُدُّونَ عَنْ
سَبِيلِ اللَّهِاعراف: 86. ننشينيد در هر راهى كه مردم را ميترسانيد و از راه خدا
باز ميداريد. ظاهر آنست كه قوم شعيب عليه السّلام در سر راه مؤمنان مىنشسته و
آنها را تهديد ميكردهاند.
مَوْعِد: (بفتح ميم و كسر عين) مصدر ميمى بمعنى وعد و اسم
زمان و مكان است مثلفَأَخْلَفْتُمْمَوْعِدِي. قالُوا ما أَخْلَفْنامَوْعِدَكَبِمَلْكِنا ...
طه: 86 و 87. در وعده و عهد من تخلّف كرديد گفتند: ما از پيش خود
وعده تو را تخلّف نكرديم. همچنين است موعدة.
و در آيهوَ مَنْ يَكْفُرْ بِهِ مِنَ الْأَحْزابِ فَالنَّارُمَوْعِدُهُهود: 17. بمعنى مكان است يعنى: هر
كه از دستههاى كفر بآن كفر ورزد وعدهگاه و مكان او آتش است.
و در آيهإِنَمَوْعِدَهُمُالصُّبْحُهود: 81. مراد زمان است.
مِيعَاد: مواعده. وعد. طبرسى فرموده: ميعاد بمعنى وعده است چنانكه