بافتن زره است و بطور استعاره بهر بافتن محكم گفته ميشود. طبرسى
فرموده بافتن متداخل است مثل زره كه حلقهها بهمديگر متداخلاند على هذاسُرُرٍمَوْضُونَةٍتختهائى است متصل بهم. و شايد رديف
هم مراد باشد.
يعنى: جماعت كثيرى است از گذشتگان و كمى از آخر ماندهها، آنها بر
كرسيهاى رديف هم يا متصل بهم نشستهاند. اين لفظ فقط يكبار در قرآن مجيد آمده است.
وطؤ:يكى از معانى وطؤ زير پا گذاشتن و قدم نهادن است «وَطِئَهُبرجله: علاه بها و داسه».وَ لايَطَؤُنَمَوْطِئاًيَغِيظُ الْكُفَّارَ وَ
لا يَنالُونَ مِنْ عَدُوٍّ نَيْلًا إِلَّا كُتِبَ لَهُمْ بِهِ عَمَلٌ صالِحٌتوبه:
120. موطئا
زمين را گويند كه زير پا مىماند. يعنى قدم نمىنهند و وارد نميشوند بزمينيكه
كفّار را خشمگين ميكند و از دشمنى بمقصودى نميرسند مگر آنكه بآنها عمل صالح نوشته
ميشود.وَ
أَرْضاً لَمْتَطَؤُهااحزاب:
27. و
زمينيكه بآن قدم ننهاديد.مُوَاطَاة: بمعنى توافق و برابرى استيُحِلُّونَهُ عاماً وَ يُحَرِّمُونَهُ
عاماًلِيُواطِؤُاعِدَّةَ ما حَرَّمَ
اللَّهُتوبه:
37.
يعنى: ماه حرام را سالى حلال و سالى حرام ميكنند تا موافق و برابر
كنند با عدديكه خدا حرام كرده است.
إِنَّ ناشِئَةَ اللَّيْلِ هِيَ أَشَدُّوَطْئاًوَ أَقْوَمُ قِيلًامزمل: 6. عبادت شب محكمتر است در
قدم گذاشتن بعبادت خدا (يا محكمتر است در ثبات قدم) و قويتر است از لحاظ گفتار در
حضور قلب و توجّه، رجوع شود به «نشأ».
وطر:
(بفتح و، ط) حاجت. راغب حاجت مهمّ گفته است. در مصباح و اقرب گفته: از
آن فعل بناء نميشود جمع آن اوطار است.فَلَمَّا قَضى زَيْدٌ مِنْهاوَطَراًزَوَّجْناكَها لِكَيْ لا
يَكُونَ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ حَرَجٌ فِي أَزْواجِ أَدْعِيائِهِمْ إِذا قَضَوْا
مِنْهُنَوَطَراًاحزاب: 37.
در مجمع از خليل نقل كرده وطر هر حاجتى است كه تو را در آن قصدى باشد
و چون شخص بآن قصد رسيد گويند «قضىحاجته و اربه». على هذا