responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 7  صفحه : 221

رنگى است مخالف رنگ عمومى شى‌ء يعنى: آنگاو زمين را شخم نميكند، از عيوب سلامت است و يكرنگ است و خال ندارد اين لفظ يكبار بيشتر در قرآن مجيد نيامده است.

وصب: وَ يُقْذَفُونَ مِنْ كُلِّ جانِبٍ. دُحُوراً وَ لَهُمْ عَذابٌ‌ واصِبٌ‌ صافات:

8 و 9. وصوب بمعنى ثبوت و دوام است «وصب الشّى‌ء وصوبا: دام و ثبت» يعنى شياطين از هر طرف زده ميشوند تا مطرود گردند و براى آنهاست عذاب دائم. وَ لَهُ ما فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ لَهُ الدِّينُ‌ واصِباً أَ فَغَيْرَ اللَّهِ تَتَّقُونَ‌ نحل:

52. دين بمعنى طاعت و بندگى است يعنى اطاعت و بندگى بطور هميشه براى اوست و نبايد جز او را بپرستيد.

آنچه در آسمانها و زمين است ملك اوست و بندگى هميشه براى اوست آيا از غير خدا ميترسيد و پرهيز ميكنيد؟! اين لفظ فقط دو بار در قرآن مجيد آمده است.

وصد: هُمْ أَصْحابُ الْمَشْأَمَةِ. عَلَيْهِمْ نارٌ مُؤْصَدَةٌ بلد: 20. وصد بمعنى بافتن، و ثبوت آمده است «وَصَدَ الثّوب: نسجه» و گويند «وَصَدَ الشّى‌ء» يعنى ثابت شد «وَصَدَ بالمكان» يعنى در مكان مقيم شد.

ايصاد را بستن در و نيز در تنگنا قرار دادن گفته‌اند راغب گويد:

«أَوْصَدْتُ‌ الباب و آصَدْتُهُ‌: اغلقته و احكمته» شايد مراد از نار مؤصده پيوسته بودن آتش باشد يعنى درش بسته شده ديگر نجاتى از آن نيست يعنى: آنها اهل شومى و شقاوتند براى آنهاست آتشى در بسته.

وَ كَلْبُهُمْ باسِطٌ ذِراعَيْهِ‌ بِالْوَصِيدِ كهف: 18. سگشان بازوهاى خود را بر آستانه گشوده بود «الْوَصِيدُ الفناء».

وصف‌: ذكر چگونگى شى‌ء (ذكر اوصاف و خصوصيات شى‌ء) راغب ميگويد: وصف ذكر چيزى است با زيور و نعمت آن، صفت حالتى است كه شى‌ء بر آن قرار گرفته از زيور و نعمت ... وصف گاهى حق و گاهى باطل است.

وَ لَكُمُ الْوَيْلُ مِمَّا تَصِفُونَ‌ انبياء:

نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 7  صفحه : 221
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست