اى برادر عراقى باميرالمؤمنين (ظاهرا مراد از امويان است) برسان كه
عراق گردنى است براى سوار شدن پس بيا. بيا. يعنى: زن درها را بست و بيوسف گفت: بيا
بآنچه براى تو مهيّا است. اين لفظ فقط يكبار در كلام الله مجيد آمده است.
هيج:خشك
شدن. «هَاجَالنبتهَيْجاً: يبس» در اساس البلاغه شروع بخشك
شدن گفته است (اقرب).ثُمَيَهِيجُفَتَراهُ مُصْفَرًّازمر: 21. سپس خشك ميشود و آنرا زرد ميابى. ايضا سوره حديد: 20.
هيل:يَوْمَ تَرْجُفُ الْأَرْضُ وَ الْجِبالُ وَ كانَتِ الْجِبالُ
كَثِيباًمَهِيلًامزمل: 14. هيل بمعنى خاك ريختن است
«هَالَعليه التّراب: صبّه» طبرسى فرموده:
«هِلْتُالرمل وأَهِيلُهُ» آنگاه گويند كه پائين خاك را حركت
بدهى و بالايش بريزد. كثيب بمعنى تل بزرگ خاك است.
يعنى: روزى زمين و كوهها بلرزه در آيد و كوهها همچون تلّ خاك متحرّك
شوند در حديث آمده:
«كِيلُواوَ لَاتَهِيلُوا».
پيمانه كنيد و نريزيد اين لفظ فقط يكبار در قرآن مجيد آمده است.
هيم:أَ لَمْ تَرَ أَنَّهُمْ فِي كُلِّ وادٍيَهِيمُونَشعراء: 225. هيم و هيام مصدر است و
آن اين است كه كسى از روى عشق و مانند آن راه برود بىآنكه مقصود خودش را بداند.
عبارت مصباح چنين است: «هَامَيَهِيمُ: خرج على وجهه لا يدرى اين يتوجّه» اقرب الموارد نيز چنين گفته باضافه
«منالعشق و غيره».
اين سخن درباره شاعران و خيالبافان كليت دارد و اين اشخاص