responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 7  صفحه : 159

با «قد» فهميده ميشود و تقدير هَلْ أَتى‌ «أ هَل أتى» است (تمام شد).

طبرسى، زمخشرى، بيضاوى، جلالين و غيرهم آنرا در آيه فوق بمعنى «قد» گفته‌اند.

هلع‌: إِنَّ الْإِنْسانَ خُلِقَ‌ هَلُوعاً. إِذا مَسَّهُ الشَّرُّ جَزُوعاً. وَ إِذا مَسَّهُ الْخَيْرُ مَنُوعاً معارج: 19- 21. هلع (بر وزن فرس) جزع و گرسنگى است چنانكه در اقرب الموارد است در صحاح و قاموس گفته: «الْهَلَعُ‌: افحش الجزع» و در قاموس هلع (بر وزن صرد) را حريص گفته است.

على هذا هلوع يعنى كم صبر و پر طمع. در اينصورت دو آيه بعدى يعنى جزع بهنگام ضرر و بخل بهنگام نعمت معنى هلوع است در مجمع البيان فرموده: «الْهَلُوعُ‌ الشّديد الحرص الشّديد الجزع» در قاموس و اقرب- الموارد گويد: هلوع كسى است كه از شرّ و ضرر مينالد و بر مال حريص و بخيل ميباشد اين لفظ فقط يكبار در قرآن مجيد آمده است يعنى: انسان كم صبر و پر طمع خلق شده آنگاه كه ضرر بيند مينالد و آنگاه كه مال يابد بخل ميورزد إِلَّا الْمُصَلِّينَ. الَّذِينَ هُمْ عَلى‌ صَلاتِهِمْ دائِمُونَ‌.

هلك‌: هلاك در اصل بمعنى ضايع شدن و تباه گشتن است. چنانكه طبرسى ذيل‌ وَ لا تُلْقُوا بِأَيْدِيكُمْ إِلَى‌ التَّهْلُكَةِ بقره: 195. گفته و اضافه كرده: آن بودن چيزى است بطوريكه دانسته نيست كجا است. در اقرب الموارد گفته: بكار نميرود مگر در مرگ بد.

از راغب نيز استفاده ميشود كه ذمّ در آن منظور است و آن عنقريب بررسى خواهد شد.

مَهْلِك‌: (بر وزن مغرب) مصدر ميمى است بمعنى هلاكت. وَ جَعَلْنا لِمَهْلِكِهِمْ‌ مَوْعِداً كهف: 59. براى هلاكت آنان و عده‌اى قرار داديم.

ثُمَّ لَنَقُولَنَّ لِوَلِيِّهِ ما شَهِدْنا مَهْلِكَ‌ أَهْلِهِ‌ نمل: 49. سپس بولى و جانشين او ميگوئيم: ما شاهد مرگ خانواده او نبوديم و از مرگ آنها بى‌خبريم.

تَهْلُكَة: بقولى مصدر است بمعنى‌

نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 7  صفحه : 159
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست