آن مخصوص بيت اللّه الحرام و قربانى حجّ است. و غير آن اضحيّه ناميده
ميشود بنظر ميآيد علّت اين تسميه آنست كه قربانى احترام و اكرامى است نسبت به كعبه
كه در هدى و هدايت معناى اكرام و لطف هست و يا بجهت آنست كه به كعبه و حرم سوق
داده ميشود مثل «هَدَىالعروس الى بعلها» كه بمعنى بردن و
سوق دادن عروس بشوهرش است.
وَ لا تَحْلِقُوا رُؤُسَكُمْ حَتَّى يَبْلُغَالْهَدْيُمَحِلَّهُبقره: 196. سرهاى خويش را نتراشيد
تا قربانى بمحلّش برسد هدى مجموعا هفت بار در قرآن مجيد آمده و همه راجع بقربانى
حجّ و عمره است.
واحد آن هديه است مثل تمر و تمره و جمع آن هدى بر وزن فعيل است
چنانكه در مجمع گفته است.
هَدِيَّة:هديّه را چنانكه از مفردات بدست ميآيد از آن هديّه گويند كه لطف و
مرحمتى است از بعضى ببعضىوَ إِنِّي مُرْسِلَةٌ إِلَيْهِمْبِهَدِيَّةٍفَناظِرَةٌ بِمَ يَرْجِعُ
الْمُرْسَلُونَنمل: 35. من تحفهاى بآنها خواهم فرستاد تا به بينم فرستادگان با چه
بر ميگردند.
هرب:
(بفتح ه- ر) فرار كردن گويند «هَرَبَهَرَبَاً: فرّ».وَ أَنَّا ظَنَنَّا أَنْ لَنْ نُعْجِزَ اللَّهَ فِي الْأَرْضِ وَ
لَنْ نُعْجِزَهُهَرَباًجنّ: 12. ما دانستيم كه هرگز خدا را در زمين عاجز نتوانيم نمود و نيز
با فرار كردن او را عاجز نتوانيم كرد كه او هر جا باشيم ما را درك ميكند، اين لفظ
فقط يكبار در قرآن آمده است.
هاروت:وَ ما أُنْزِلَ عَلَى الْمَلَكَيْنِ بِبابِلَهارُوتَوَ مارُوتَبقره: 102.
در باره اين اسم در «ماروت- مرء»
بررسى شده است. و يكبار بيشتر در قرآن مجيد نيامده است.
78. راغب
گويد: هرع و اهراع يعنى سوق بشدت و ترساندن در مجمع و صحاح گويد: اهراع بمعنى
اسراع و شتاب است. يعنى: قوم لوط در حاليكه ميشتافتند بسوى او آمدند (گوئى شهوت و
نفس امّاره آنها را