اسم فعل است بمعنى بياوريد. آن چهار بار در كلام اللّه مجيد آمده
است.تِلْكَ
أَمانِيُّهُمْ قُلْهاتُوابُرْهانَكُمْ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَبقره:
111. آنها
آرزوهاى كاذب آنهاست بگو دليلتان را بياوريد اگر راستگوئيد.
هاتين
اسم اشاره و تثنيه مؤنث استإِنِّي أُرِيدُ أَنْ
أُنْكِحَكَ إِحْدَى ابْنَتَيَهاتَيْنِقصص: 27. من ميخواهم يكى از اين دو دخترم را بنكاح تو در آورم. اين
لفظ تنها يكبار در قرآن مجيد آمده است.
هذان
قالُوا إِنْهذانِلَساحِرانِطه: 63. گفتند: اين دو نفر دو تا ساحراند.
هكذا
فَلَمَّا جاءَتْ قِيلَ أَهكَذاعَرْشُكِ قالَتْ
كَأَنَّهُ هُوَنمل: 42. چون آنزن آمد گفته شد: آيا اينطور است تخت تو؟ گفت: گوئى
همانست.
هيهنا:فَلَيْسَ لَهُ الْيَوْمَهاهُناحَمِيمٌحاقّه: 35. هنا و ها هنا اشاره
بمكان نزديك است يعنى امروز در اينجا براى او مهربانى و دوستى نيست اين تركيب چهار
بار در قرآن مجيد آمده است.
هبط
هبوط (بضمّ ها) بمعنى پائين آمدن است طبرسى فرموده:
هبوط و نزول و وقوع نظير هماند و آن حركت از بالا بپائين است، هبوط
گاهى بمعنى حلول (دخول) در مكان است گويند: «هبطنابلد كذا» يعنى بفلان بلد وارد شديم.
هبط و فعل آن لازم و متعدى هر دو آيد. راغب ميگويد: هبوط بمعنى
انحدار و پائين آمدن قهرى است مثل هبوط و افتادن سنگ و نيز گويد چون در انسان بكار
رود بر سبيل استخفاف و سبك شمردن باشد.
ولى حق آنست كه بگويم هبوط اعمّ از قهرى و اختيارى است مثلوَ إِنَّ مِنْها لَمايَهْبِطُمِنْ خَشْيَةِ اللَّهِبقره: 74. كه در باره سنگهاست و
قهرى است و مثلقُلْنَااهْبِطُوامِنْها جَمِيعاًبقره: 38. كه اختيارى است.