58. برادران
يوسف آمده و بر او وارد شدند يوسف آنها را شناخت حال آنكه او را نميشناختند.
نُكْر (بر
وزن قفل) كار دشواريكه غير معروف است.فَحاسَبْناها حِساباً شَدِيداً وَ عَذَّبْناها عَذاباًنُكْراًطلاق:
8. از
آنشهر حساب گرفتيم حسابى شديد و عذابش كرديم عذابى سخت، عذابى كه غير معروف بود و
بنظر نميامد.
أَ قَتَلْتَ نَفْساً زَكِيَّةً بِغَيْرِ نَفْسٍ لَقَدْ جِئْتَ
شَيْئاًنُكْراًكهف: 74. آيا نفس پاكى را كشتى
بىآنكه كسى را كشته باشد حقّا كه كار عجيب و غير معروفى كردى؟!نُكُر: (بضمّ- ن- ك) نيز مانند «نكر» است كه گذشت.فَتَوَلَّ عَنْهُمْ يَوْمَ يَدْعُ الدَّاعِ إِلى شَيْءٍنُكُرٍقمر: 6. از آنها روى گردان و منتظر
روزى باش كه خواننده آنها را بچيز سخت و ناشناخته ميخواند (كه شخص آنرا نديده
است).
،نَكِير: بمعنى انكار است.
ما لَكُمْ مِنْ مَلْجَإٍ يَوْمَئِذٍ وَ ما لَكُمْ مِنْنَكِيرٍشورى: 47. يعنى در آنروز براى شما
نه پناهگاهى هست و نه انكارى. نميتوانيد آنچه را كه كردهايد انكار كنيد زيرا همه
چيز روشن و آشكار شدهيَوْمَ تُبْلَى السَّرائِرُ. فَما لَهُ مِنْ قُوَّةٍ وَ لا ناصِرٍطارق: 9 و 10.
فَأَمْلَيْتُ لِلْكافِرِينَ ثُمَّ أَخَذْتُهُمْ فَكَيْفَ كانَنَكِيرِحج: 44. مراد از نكير و انكار خدا
در اين آيه و نظير آن، عقوبت است.
) مُنْكَر: (بصيغه مفعول) ناشناخته «مقابلمعروف» كار منكر و امر منكر آنست
كه بقول راغب: عقل سليم آنرا قبيح و ناپسند ميداند يا عقل در باره آن توقّف كرده و
شرع بقبح آن حكم ميكند.
منظور از آن در قرآن معصيت است.وَ لْتَكُنْ مِنْكُمْ
أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ
عَنِالْمُنْكَرِآل عمران: 104. باشد