تكذيب: آنست كه ديگرى را بدروغ نسبت دهى و بگوئى: دروغ ميگوئى چنانكه
در صحاح گفته يا بمعنى نسبت كذب و انكار است، ظاهرا آن در انسان بمعنى اول است
مثلكَذَّبَتْقَوْمُ نُوحٍ
الْمُرْسَلِينَشعراء: 105. و در غير انسان بمعنى نسبت دروغ، نحووَكَذَّبَبِهِ قَوْمُكَ وَ هُوَ
الْحَقُانعام:
66. قوم تو قرآن را بدروغ نسبت دادند حال آنكه آن حقّ است.
كَذّاب: مبالغه است، يعنى بسيار دروغگو.إِنَّ اللَّهَ لا يَهْدِي
مَنْ هُوَ مُسْرِفٌكَذَّابٌغافر: 28.
كاذبة: مصدر است مثل عاقبة، عافية، باقيةإِذا وَقَعَتِ
الْواقِعَةُ. لَيْسَ لِوَقْعَتِهاكاذِبَةٌواقعة: 1 و 2. آنگاه كه قيامت تحقّق يابد و در وقوع آن دروغى نيست.
در صحاح گفته آن اسم است (اسم فاعل) بجاى مصدر آيد. در آيهناصِيَةٍكاذِبَةٍخاطِئَةٍعلق:
16. نسبت
كذب بناصيه داده شده و آن اسم فاعل و يا مصدر بمعنى فاعل است.
كِذّاب: (بكسر كاف) مصدر باب تفعيل است كه مصدر آن بر وزن تفعيل،
فعّال، تفعله و مفعّل مثل «مَزَّقْناهُمْكُلَّ مُمَزَّقٍ»آيدوَكَذَّبُوابِآياتِناكِذَّاباًنباء: 28. آيات ما را بسختى تكذيب كردند.