responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 6  صفحه : 73

قدر. چنانكه در قاموس و اقرب گفته. مثل‌ وَ رِضْوانٌ مِنَ اللَّهِ‌ أَكْبَرُ توبه: 72. وَ لَأَجْرُ الْآخِرَةِ أَكْبَرُ نحل:

41. و آن باعتبار سنّ نيز گفته ميشود مثل‌ قالَ رَبِّ أَنَّى يَكُونُ لِي غُلامٌ وَ قَدْ بَلَغَنِيَ‌ الْكِبَرُ ... آل عمران: 40. كه مراد از آن بزرگى سنّ و پيرى است.

راغب گفته: اصل صغير و كبير در اعيان است و بطور استعاره در معانى بكار روند. و آن بمعنى سنگينى نيز آيد كه نوعى از بزرگى است مثل‌ كَبُرَ عَلَى الْمُشْرِكِينَ ما تَدْعُوهُمْ إِلَيْهِ‌ شورى: 13. گران است بر مشركان آنچه آنها را بدان ميخوانيد.

كبير: از اسماء حسنى است‌ وَ أَنَّ اللَّهَ هُوَ الْعَلِيُ‌ الْكَبِيرُ حجّ: 62. ظاهرا آن بمعنى عظيم القدر است چنانكه علىّ بمعنى بلند پايه است در مجمع آنرا «السّيّد الملك القادر على جميع الاشياء» گفته است.

مراجعه بآيات نشان ميدهد كه آن نوعا در ذيل آياتى آمده سخن در قدرت و احاطه خداوند است و على هذا سخن مجمع تأييد ميشود.

كبير در غير خدا و در كبير معنوى و جسمى و ايضا بمعنى رئيس و رهبر بكار رفته است مثل‌ ذلِكَ هُوَ الْفَضْلُ‌ الْكَبِيرُ فاطر: 32. كه معنوى است‌ فَجَعَلَهُمْ جُذاذاً إِلَّا كَبِيراً لَهُمْ‌ انبياء:

58. كه ميشود گفت: بزرگى جثّه مراد است. و در آيه‌ إِنَّهُ‌ لَكَبِيرُكُمُ‌ الَّذِي عَلَّمَكُمُ السِّحْرَ طه: 71. مراد رهبر و رئيس ميباشد.

كبرياء: عظمت و حكومت‌ وَ تَكُونَ لَكُمَا الْكِبْرِياءُ فِي الْأَرْضِ‌ يونس: 78. و باشد براى شما عظمت و حكمرانى در زمين؟ وَ لَهُ‌ الْكِبْرِياءُ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَزِيزُ الْحَكِيمُ‌ جاثية: 37. مراد از آن در در آيه ربوبيّت عامه و حكومت مطلقه است و لفظ عزيز و حكيم تا حدّى آنرا معنى ميكند.

كبر: (بكسر اول) بزرگى ايضا تكبّر و خود بينى. مثل‌ وَ الَّذِي تَوَلَّى‌ كِبْرَهُ‌

نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 6  صفحه : 73
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست