بطول ده ذراع، بقولى از زبرجد سبز و ياقوت سرخ، بقولى دو لوح بودند،
زجّاج گفته بدو لوح در لغت الواح گفته ميشود.
هيچ يك از اين اقوال را اعتبارى نيست و از «كَتَبْنا»ميشود فهميد كه الواح از آسمان نازل شدهاند. و اللّه العالم.
وَ ما أَدْراكَ ما سَقَرُ. لا تُبْقِي وَ لا تَذَرُ.لَوَّاحَةٌلِلْبَشَرِمدّثّر: 27- 29. تلويح بمعنى تغيير
است «لوّحهالحرّ: غيّره» بشر جمع بشره بمعنى
پوست بدن است يعنى چه ميدانى سقر چيست؟ نه ميگذارد و نه دست ميكشد تغيير دهنده
پوستهاى بدن است.
لوح محفوظ
بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَجِيدٌ. فِيلَوْحٍمَحْفُوظٍبروج: 21 و 22. لوح محفوظ كه ظرف
قرآن است عبارت اخراى كتاب مكنون و امّ الكتاب است كه در «امّ» ذيل
آيهوَ
إِنَّهُ فِي أُمِّ الْكِتابِ لَدَيْنا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌزخرف: 4 در باره آن صحبت كردهايم.
لوذ:قَدْ يَعْلَمُ اللَّهُ الَّذِينَ يَتَسَلَّلُونَ مِنْكُمْلِواذاًنور: 63. لواذ به شىء، پناه بردن
بآن و مخفى شدن بوسيله آن است «لاذالرّجل بالجبل لواذا و لياذا:
استتر به و التجأ» (اقرب) تسلّل خارج شدن است بطور پنهانى، موقعيكه
رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله مردم را بكارى دعوت ميكردند بعضىها در پشت سر
بعضى بطور پنهانى از مسجد خارج ميشدند «لواذ» مصدر
بمعنى فاعل است يعنى خدا داناست بآنكه در پناه يكديگر پنهانى خارج ميشوند اين كلمه
فقط يكبار در قرآن آمده است.
لوط:عليه السّلام. نام مباركش 27 بار در قرآن مجيد ذكر شده است تورات
فعلى نيز حال او را نقل كرده ولى بآنحضرت اهانت نموده است چنانكه در «تورات» گذشت.
او پيامبرى صاحب فضيلت بودوَ إِسْماعِيلَ وَ
الْيَسَعَ وَ يُونُسَ وَلُوطاًوَ كلًّا فَضَّلْنا عَلَى الْعالَمِينَانعام:
86. خداوند
بوى علم و حكمت عنايت كرده بودوَلُوطاًآتَيْناهُ حُكْماً وَ عِلْماً