و آن در آيه بكسر قاف اسم است بمعنى حصّه و نصيب يعنى گفتند:
پروردگارا بهره ما را از عذاب زودتر از روز قيامت برسان. اين
مسخرهاى است از آنها نسبت بوعده عذاب لذا در ما بعد آن آمده: «اصْبِرْعَلى ما يَقُولُونَ ...»اين كلمه
فقط يك بار در قرآن آمده است.
قطع:بفتح قاف بريدن. اعم از آنكه محسوس باشد مثلوَ السَّارِقُ وَ
السَّارِقَةُفَاقْطَعُواأَيْدِيَهُما ...مائده:
38. يا
معقول مثلوَيَقْطَعُونَما أَمَرَ اللَّهُ بِهِ
أَنْ يُوصَلَبقره: 27.
براه رفتن قطع طريق گويند گوئى راه ممتد در اثر راه رفتن قطعه قطعه
ميشودوَ
لايَقْطَعُونَوادِياً إِلَّا كُتِبَ
لَهُمْتوبه:
121.
أَ إِنَّكُمْ لَتَأْتُونَ الرِّجالَ وَتَقْطَعُونَالسَّبِيلَعنكبوت: 29. آيه درباره قوم لوط
عليه السّلام است ظاهرا مراد از قطع سبيل قطع تناسل است كه آنها با توجه بلواط و
اعراض از زنان راه تناسل را قطع ميكردند، بقولى مراد قطع راه مسافرين و منع عبور
آنهاست ولى معنى اول موافق سياق است.
ما كُنْتُقاطِعَةًأَمْراً حَتَّى تَشْهَدُونِنمل: 32. قطع امر تصميم درباره آن
يعنى من بكارى تصميم نميگيرم تا شما حاضر باشيد.
قطع: (بكسر
قاف) تكّه و مقدارى از شىءفَأَسْرِ بِأَهْلِكَبِقِطْعٍمِنَ اللَّيْلِهود: 81. با عائله خويش در قسمتى از شب برو. جمع آن قطع بر وزن عنب
استوَ
فِي الْأَرْضِقِطَعٌمُتَجاوِراتٌرعد: 4. در زمين قطعههاى مجاور هم هست.
قطف:چيدن. «قطفالثّمرة قطفا:
جناه و جمعه».فِي جَنَّةٍ عالِيَةٍ.قُطُوفُهادانِيَةٌحاقّه: 22 و 23. قطوف جمع قطف (بكسر قاف) است و آن بمعنى مقطوف (ثمره
چيده شده) ميباشد اقرب الموارد گويد: خوشه را در وقت چيده شدن قطف گويند يعنى: در
بهشتى والا كه