زندگى آن بازى و مشغوليّت است و آن شامل عموم انسانهاست اعمّ از
نيكوكاران و بد كاران، النهايه نيكوكاران از اين بازى و مشغوليّت نتائج خوب بدست
مياورند آنكه نماز ميخواند و در خدمت بخلق قدم بر ميدارد و آنكه بكسى ظلم ميكند هر
دو بازى ميكنند و هر دو خويش را سرگرم كردهاند ولى تفاوت از زمين تا آسمان است.
جمله «إِنَّمَاالْحَياةُ الدُّنْيالَعِبٌوَ لَهْوٌ»نميشود گفت فقط بيان زندگى بد
كاران است بلكه آن يك تجسيم واقعى و عمومى از اين زندگى است.
هر دو آيه گر چه وزنه دنيا را نسبت بآخرت سبك نشان ميدهد ولى بنظر
ميايد مراد تنقيص دنيا آنطور كه تاركان آن ميگويند نيست بلكه منظور آنست كه از اين
بازى و بازار خوب بهره بريد و آخرت را كه از نتائج اين بازى است در نظر آوريد و يا
تعبير به لهو و لعب در اثر فانى و زود گذر بودن آنست. در آيهأَنَّمَا الْحَياةُ
الدُّنْيالَعِبٌوَ لَهْوٌ وَ زِينَةٌ وَ
تَفاخُرٌ بَيْنَكُمْ وَ تَكاثُرٌ فِي الْأَمْوالِ وَ الْأَوْلادِ ...حديد: 20.
از شيخ بهائى رحمه اللّه نقل شده كه منظور نقل مراحل زندگى و تجسيم
آن است كه كار انسان از بچگى با بازى، سپس مشغوليّت، آنگاه زينت و تفاخر و غيره
شروع ميشود.
وَ ما خَلَقْنَا السَّماءَ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُمالاعِبِينَانبياء: 16.وَ ما خَلَقْنَا
السَّماواتِ وَ الْأَرْضَ وَ ما بَيْنَهُمالاعِبِينَدخان: 38 مراد آنست كه آسمانها و
زمين و غيره را بىمقصد نيافريدهايم بلكه روى غرض صحيحى آفريده شدهاند با مراجعه
بآيات قبل و بعد روشن خواهد شد كه غرض رسيدن بآخرت و حيات ابدى است و اگر آخرت در
پى دنيا نبود خلقت مقصد صحيحى نداشت.
لعلّ:از حروف شبيه بفعل و مشهور آنست كه باسم نصب و بخبرش رفع ميدهد مثلوَ ما يُدْرِيكَلَعَلَالسَّاعَةَ قَرِيبٌشورى: 17. فرّاء و تابعانش