نقل شده در مكّه غلامى بود نصرانى از اهل روم بنام بلعام كه ميگفتند
قرآن از جانب خدا نيست بلكه بلعام بآنحضرت تعليم ميدهد بقول ضحّاك ميگفتند: سلمان
فارسى قصص قرآن را باو مياموزد بقول ديگر بنى حضرمى غلامى داشتند بنام يعيش يا
عائش كه اسلام آورد و بقولى دو نفر غلام بودند نصرانى از اهل عين التمر بنام يسار
و خير كه كتابى داشتند و بزبان خود ميخواندند. (مجمع).
بهر حال از آيه فهميده ميشود كه كفّار شخص معيّنى را در نضر گرفته و
در پى بهانه جوئى ميگفتند: قرآن را او تعليم ميدهد و از جانب خدا نيست و خدا در
جواب ميگويد: زبان آنكه باو ميل ميكنند و قرآن را باو نسبت ميدهند عجمى و غير فصيح
ولى اين قرآن عربى روشن است. يعنى:
ميدانيم كه ميگويند: قرآن را بشر باو مياموزد ولى زبان كسيكه ...
بقيّه جواب در آيات بعدى است.
وَ مَنْ يُرِدْ فِيهِبِإِلْحادٍبِظُلْمٍ نُذِقْهُ مِنْ عَذابٍ أَلِيمٍحجّ: 25. مفعول «يُرِدْ»محذوف
است. در جوامع الجامع و كشّاف گفته «بِإِلْحادٍ- بِظُلْمٍ»دو حال مترادفاند يعنى: هر كس در آن (مسجد الحرام) قصدى از روى انحراف
و ستم كند او را از عذاب دردناك مىچشانيم.
بعيد نيست كه باء در «بِإِلْحادٍ»زائد و براى تأكيد و در «بِظُلْمٍ»براى ملابست و الحاد مفعول «يُرِدْ»و تقدير «يردالحادا بظلم» باشد يعنى هر كه در آن ميلى ظالمانه اراده كند ...