مستور ميگرددوَ لا جُناحَ عَلَيْكُمْ فِيما عَرَّضْتُمْ بِهِ مِنْ خِطْبَةِ
النِّساءِ أَوْأَكْنَنْتُمْفِي أَنْفُسِكُمْبقره: 235. هر دو آيه در باره مستور در نفس است.
وَ جَعَلَ لَكُمْ مِنَ الْجِبالِأَكْناناًنحل: 81. اكنان غارها و گودالهائى
است كه انسان با پناه بردن بآنها از باد و باران و حيوانات محفوظ مانده و بهرههاى
ديگر از آنها مىبرد.
وَ جَعَلْنا عَلى قُلُوبِهِمْ (أَكِنَّةً) أَنْ يَفْقَهُوهُانعام: 25. اكنّه جمع كنّ است
بمعنى ظرف و غلاف و آنچه چيزى در آن مستور ميشود يعنى بر قلوب آنها پرده و سرپوشها
قرار داديم از اينكه قرآن را بفهمند.
وَ عِنْدَهُمْ قاصِراتُ الطَّرْفِ عِينٌ. كَأَنَّهُنَّ بَيْضٌمَكْنُونٌصافات: 48 و 49. مكنون بقول طبرسى
بمعنى محفوظ از هر شىء است: در نزد اهل بهشت زنانى است سيمين تن درشت چشم گوئى
تخم نهفته و محفوظند تخم تا در زير مرغ است سفيد برّاق و با صفا است در وصف غلمان
و خدمتكاران بهشتى آمده:كَأَنَّهُمْ لُؤْلُؤٌمَكْنُونٌطور: 24. گوئى مرواريد مستور و نهفتهاندوَ حُورٌ عِينٌ.
كَأَمْثالِ اللُّؤْلُؤِالْمَكْنُونِواقعة: 22 و 23.
إِنَّهُ لَقُرْآنٌ كَرِيمٌ. فِي كِتابٍمَكْنُونٍواقعة: 77 و 78. ظاهرا مراد از
كتاب مكنون امّ الكتاب است كه قرآن از آن نازل گرديدهوَ إِنَّهُ فِي أُمِّ
الْكِتابِ لَدَيْنا لَعَلِيٌّ حَكِيمٌزخرف: 4.
كهف:غار وسيع. و اگر كوچك باشد بآن غار گويند نه كهف. چنانكه در قاموس و
مجمع است ولى راغب آنرا مطلق غار گفته است در عبارت صحاح، قاموس، مصباح و اقرب قيد
«المنقور» ذكر شده يعنى غار كنده شده. از اين
بنظر ميايد كه كهف غار طبيعى نيست. اين لفظ شش بار در قرآن مجيد آمده و همه در
سوره كهفند.
اصحاب كهف
داستان اصحاب كهف در قرآن ماجراى چند نفر جوان موحّد است كه نور
ايمان در قلبشان تابيده و از