responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 6  صفحه : 132

بقولى در كلام تقدير و تأخير است و تقدير «الّا للنّاس كافّة» است ولى در «المعنى» و نيز زمخشرى آنرا از مصدر «أَرْسَلْناكَ» حال گرفته است يعنى ما تو را رسالت نداديم مگر رسالت جامعى براى مردم.

در كشّاف گفته: هر كه كافّة را از «لِلنَّاسِ» حال بگيرد خطا كرده زيرا تقديم حال بر مجرور محال است مانند تقديم مجرور بر حرف جارّ.

در تفسير برهان دو تا روايت هست كه آيه را دليل عموم رسالت آنحضرت گرفته و «كَافَّةً» را حال از «لِلنَّاسِ» دانسته. همچنين است روايات اهل سنّت، در الميزان گفته: تقديم حال بر ذى الحال مجرور را نحاة بصره منع كرده و نحاة كوفه جايز ميدانند.

كفل: آنچه از استعمال قرآن بدست ميايد اين است كه كفالت راجع بر نفس و شخص است نه بر مال يعنى ضمانت و عهده‌دار بودن بانسان بعكس ضمانت كه عهده‌دار بودن بر مال است مثل‌ إِذْ يُلْقُونَ أَقْلامَهُمْ أَيُّهُمْ‌ يَكْفُلُ‌ مَرْيَمَ‌ آل عمران: 44.

آنگاه كه تيرهاى قرعه را ميانداختند تا كدامشان كفالت مريم را بعهده گيرد. ايضا هَلْ أَدُلُّكُمْ عَلى‌ أَهْلِ بَيْتٍ‌ يَكْفُلُونَهُ‌ لَكُمْ‌ قصص: 12 و طه: 40.

كه هر دو در باره كفالت بر موسى عليه السّلام است.

كَفَّلَها زَكَرِيَّا آل عمران:

37. آنرا در آيه مخفف و مشدّد خوانده‌اند ولى در قرآن مشدّد است و فاعل آن «اللّه» است يعنى خدا زكريّا را بمريم كفيل كرد. و اگر مخفّف باشد يعنى: زكريّا كفالت مريم را بعهده گرفت.

در آيه‌ وَ لِيَ نَعْجَةٌ واحِدَةٌ فَقالَ‌ أَكْفِلْنِيها وَ عَزَّنِي فِي الْخِطابِ‌ ص:

23. اگر اكفال بمعنى كفيل كردن باشد پس كفالت در مال نيز بكار رفته كه آن راجع به نعجه است ولى گمان بيشتر آنست كه بمعنى تمليك و نصيب قرار دادن باشد چنانكه در «كفل» بكسر كاف در ذيل خواهد آمد. در اقرب الموارد اكفال را

نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 6  صفحه : 132
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست