نتوانند، آنگاه ابن كثير گويد اين حديث در صحيح بخارى و مسلم و غيره
نقل شده است.
نگارنده گويد: معاذ اللّه از اين احاديث زمخشرى آنرا بابن مسعود نسبت
داده و آنرا ردّ و قائل آنرا تقبيح ميكند. در الميزان سه حديث در اين باره از درّ
المنثور نقل كرده و گويد هر سه مبنى بر تشبيهاند كه مخالف عقل و نصّ قرآن است
بايد طرح كرد يا تأويل نمود.
كظم: (بر
وزن فلس) مجراى تنفّس چنانكه راغب و ديگران گفتهاند ايضا كظم حبس و نگهدارى غيظ
است در سينه خواه بواسطه عفوّ باشد يا نه.
طبرسى فرمايد: اصل كظم بستن دهان مشك است پس از پر شدن «كظمتالقربة» يعنى دهان مشك را پس از پر
كردن بستم «فلانكظيم و مكظوم» آنوقت گويند كه پر
از غصّه يا پر از خشم باشد و انتقام نگيرد.
وَالْكاظِمِينَالْغَيْظَ وَ الْعافِينَ عَنِ النَّاسِآل عمران: 134. آنان كه خشم خويش
را فرو برند و حبس كنند و انتقام نگيرند و آنانكه از مردم عفو ميكنند.
وَ لا تَكُنْ كَصاحِبِ الْحُوتِ إِذْ نادى وَ هُوَمَكْظُومٌقلم: 48. ظاهرا مكظوم بمعنى پر از
غصه است يعنى مانند يونس عليه السّلام مباش آنوقت كه خدا را خواند و پر از اندوه
بود.
وَ ابْيَضَّتْ عَيْناهُ مِنَ الْحُزْنِ فَهُوَكَظِيمٌيوسف: 84. از اندوه هر دو چشمش
سفيد شد و وجودش پر از اندوه بود.