پرهيزكاران نجات هست ... و نار پستانهاى همسن مال آنهاست.
وَ امْسَحُوا بِرُؤُسِكُمْ وَ أَرْجُلَكُمْ إِلَىالْكَعْبَيْنِمائده: 6. «أَرْجُلَكُمْ»هم با كسر و هم با فتح خوانده شده ولى شهرت در فتح است، آن در صورت
فتح عطف است بمحلّ «رؤوسكم» كه مفتوح است زيرا مفعول «وَامْسَحُوا»است و در صورت كسر عطف است بر لفظ «رؤوسكم» و در هر دو حال وجوب مسح پاها را ميرساند، ناشيانه است كه بگوئيم در
صورت فتح عطف است به «أَيْدِيَكُمْ»و وجوب
غسل پا را ميرساند. زيرا لفظ «وَامْسَحُوا»مانع از آنست كه عطف به مفعول «فَاغْسِلُوا»باشد رجوع شود به «رفق- مرفق».
امّا كعبين كه مفردش كعب است آيا مراد از آن مفصل پا است يا برجستگى
استخوان روى پا يعنى قوزك پا؟ طبرسى فرموده: كعبين نزد اماميّه عبارتند از دو
استخوان روى پا (قوزك) ولى جمهور مفسران و فقهاء گفتهاند مراد دو استخوان ساقها
است يعنى دو قوزك ساقها كه در انتهاى استخوان ساق و در مفصل ساق و پا هستند.
نگارنده گويد: على هذا در هر پا دو كعب هست در مجمع فرموده:
اماميّه در ردّ اين سخن گفتهاند: اگر مراد دو قوزك انتهاى ساق باشد
لازم بود «الىالكعاب» آيد زيرا مسح بچهار كعب
است. بنظر نگارنده:
تثنيه آمدن كعبين براى آنست كه بفهماند در هر پا يك كعب وجود دارد
درباره دستها كه «المرافق» آمده روشن است كه نسبت بعموم مردم
است و گرنه معلوم است كه هر شخص دو مرفق دارد و اگر «الىالكعاب» گفته ميشد بيشتر احتمال ميرفت كه در هر پا دو قوزك مراد است.
ناگفته نماند از مجمع نقل شد كه در نزد اماميّه كعب قوزك پاست در
مستمسك عروه فرموده: شيخ در تهذيب بر آن ادعاى اجماع كرده، از معتبر نقل شده كه آن
مذهب اهل