كريم: از اسماء حسنى است، در غير خدا نيز بكار ميرودوَ مَنْ كَفَرَ فَإِنَّ
رَبِّي غَنِيٌكَرِيمٌنمل: 40.يا أَيُّهَا الْإِنْسانُ ما غَرَّكَ بِرَبِّكَالْكَرِيمِ. الَّذِي خَلَقَكَ فَسَوَّاكَ
...انفطار:
5 و 6.
كريم فقط در اين دو آيه وصف حق تعالى آمده است.
آنرا در خداوند جواد و منعم معنى كردهاند «رجلكريم اى جواد.
قوم كرام اى اجواد».
لَهُمْ مَغْفِرَةٌ وَ رِزْقٌكَرِيمٌانفال:
74. طبرسى
در اين آيه رزق كريم را عظيم و واسع و آنچه ناگوارى در آن نيست و در ذيل آيه چهارم
از همين سوره، بزرگ و پر قيمت معنى كرده در اقرب الموارد آمده: «رِزْقٌ كَرِيمٌاىْ كَثيرٌ» اينها همه مصداق شرافت
و نفاستاند.
ما هذا بَشَراً إِنْ هذا إِلَّا مَلَكٌكَرِيمٌيوسف: 31. اين بشر نيست بلكه
فرشتهاى است بزرگوار. ايضا آيه هفدهم از سوره دخان و چهلم از حاقّه و غيره.
لا إِلهَ إِلَّا هُوَ رَبُّ الْعَرْشِالْكَرِيمِمؤمنون: 116.إِنَّهُ لَقُرْآنٌكَرِيمٌواقعة: 77. وصف عرش در تمام آيات و
در آيه 74 همين سوره «عظيم» و فقط در آيه فوق «كريم» آمده است، شايد آن نيز بمعنى عظيم و شايد بمعنى محترم و شرافتمند
باشد: عرش محترميكه مصدر دستورات امور عالم است. طبرسى آنرا نيكو معنى كرده و
فرمايد: كريم در جمادات بمعنى نيكو است.
قرآن كريم: يعنى قرآن شريف و محترم و گرانقدر.
جمع كريم كرام است بكسر اولبِأَيْدِي سَفَرَةٍ.كِرامٍبَرَرَةٍعبس: 15 و 16. با دست يا در دست
نويسندگانى كه بزرگواران و نيكوكارانندوَ إِنَّ عَلَيْكُمْ لَحافِظِينَ.كِراماًكاتِبِينَانفطار: 10 و 11.