ايمان آوردم كه معبودى نيست جز آنكس كه بنى اسرائيل باو ايمان
آوردهاند.وَأَغْرَقْناآلَ فِرْعَوْنَبقره: 50. تمام الفاظ اين
ماده در قرآن مجيد بمعنى غرق در آب بكار رفته جز دو آيه زير:
وَ النَّازِعاتِغَرْقاً ...آلَ فِرْعَوْنَبقره: 50. تمام الفاظ اين
ماده در قرآن مجيد بمعنى غرق در آب بكار رفته جز دو آيه زير:
وَ النَّازِعاتِغَرْقاً. وَ النَّاشِطاتِ
نَشْطاًنازعات: 1 و 2.غَرْقاًبر وزن فلس بمعنى شدّت است گويند:
«غَرَّقَوَأَغْرَقَفِي الْقَوْسِ» يعنى كمان را بغايت شدت كشيد.غَرْقاًصفت مصدر محذوف است يعنى: «وَالنَّازِعَاتِ نَزْعاًغَرْقاً» قسم بكشندگان كشيدن شديد معنى
آيه در «دبر»
ديده شود.
غرم:
(بر وزن قفل) ضرر مالى.
در مجمع فرموده: غُرم و مَغْرَم نائبه ايست عارض بمال بىآنكه صاحبش
خيانتى كرده باشد و اصل آن بمعنى لزوم است. قول راغب نيز چنين استوَ مِنَ الْأَعْرابِ
مَنْ يَتَّخِذُ ما يُنْفِقُمَغْرَماًتوبه: 98. «مغرم»
چنانكه گفته شد مصدر ميمى است بمعنى غرامت يعنى بعضى از اعراب باديه
نشين انفاق خويش را غرامت ميپندارند.
ايضا در آيهأَمْ تَسْئَلُهُمْ أَجْراً فَهُمْ مِنْمَغْرَمٍمُثْقَلُونَطور: 40، قلم: 46.
يا از آنها مزدى براى رسالت ميخواهى كه از غرامت، سنگين و ناتوانند.
غريم: بداين و مديون هر دو اطلاق ميشود چون هر يك در دادن و گرفتن
ملازم همديگراند، بعضى در وجه تسميه گفتهاند: داين ملازم مديون است كه حق خويش را
بگيرد و دين ملازم مديون است. ولى غارم بمعنى قرضدار و مديون ميباشدإِنَّمَا
الصَّدَقاتُ لِلْفُقَراءِ وَ الْمَساكِينِ ...وَالْغارِمِينَوَ فِي سَبِيلِ اللَّهِ ...توبه: 60.