آن كنايه از عدم مداخله در كارهاى سياسى است يعنى شغل خانه دارى را
انتخاب كنيد و در كارهاى سياسى و لشكركشى مداخله ننمائيد. و لذا است كه عايشه و
زنان ديگر آنحضرت را در زيارت حجّ و غيره چيزى نگفتهاند ولى در جنگ جمل چون نامه
عايشه بزيد بن صوحان رسيد كه از وى يارى خواسته بود گفت: عايشه مأمور شده كه ملازم
خانه خويش باشد و ما مأمور شدهايم بقتال. او مأموريت خويش را ترك كرده و ما را
بخانه نشينى امر ميكند (تاريخ كامل).
در تاريخ يعقوبى هست: ابن عباس در بصره وارد منزل عايشه شد، عايشه
گفت: خطا كردى و بدون اجازه وارد منزل من شدى ابن عباس گفت:
ما شريعت را بتو ياد دادهايم اين خانه تو نيست خانه تو همان است كه
رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله تو را در آن گذاشت و قرآن امر كرد در آن قرار
گيرى.
آنگاه على عليه السّلام آمد و فرمود: برگرد بخانهايكه رسول خدا صلّى
اللّه عليه و آله دستور داده در آن قرار گيرى.
بنظر نگارنده اين حكم مخصوص زنان آنحضرت و يا لا اقلّ نظرى بزنان
ديگر ندارد زيرا زنان آنحضرت بواسطه محبوبيتى كه داشتند اگر در كارهاى سياسى دخالت
ميكردند باشتباه افتاده باعث تشنّج و انقلاب ميشدند چنانكه در عايشه ديده شد و خون
هزاران نفر در جنگ بصره بر باد رفت.
قرائت مشهور در «مستقرّ»
فتح قاف است گر چه با كسر آن نيز خواندهاند نظير اين، آيه استوَ ما مِنْ دَابَّةٍ
فِي الْأَرْضِ إِلَّا عَلَى اللَّهِ رِزْقُها وَ يَعْلَمُمُسْتَقَرَّهاوَ مُسْتَوْدَعَها
كُلٌّ فِي كِتابٍ مُبِينٍهود: 6. «مستقرّ»
بنا بر قرائت فتح نميتواند اسم مفعول باشد زيرا لازم است نه متعدى.
پس اسم مكان است.
بنا بر قرائت فتح بنظر الميزان مستقرّ و مستودع در آيه اول هر دو
اسم