خدا قديم است و از آن قصد ميكنند كه خدا اول ندارد استعمال قديم در
اين معنى از اصطلاحات آنهاست و اينكه در دعا وارد شده يا قديم الاحسان شايد منظور
اينست كه: خدايا احسان تو سابقهدار است و در گذشته نيز احسان كردهاى.
قدو:اقتداء بمعنى پيروى كردن استأُولئِكَ الَّذِينَ
هَدَى اللَّهُ فَبِهُداهُمُاقْتَدِهْانعام: 90. قرائت مشهور «اقْتَدِهْ»بسكونها است و آن هاء سكت ميباشد يعنى آن پيامبران كسانىاند كه خدا
هدايتشان كرده تو از هدايت آنها پيروى كن نميفرمايد از آنها پيروى كن زيرا شريعت
آن حضرت ناسخ شرايع گذشته است ولى پيروى از هدايتشان همان هدايت خدائى است در مجمع
فرموده: در صبر بر ايذاء قومت از آنها پيروى كن. ولى بهتر است آنرا اعم بگيريم.
23. ما پدرانمان را بر دينى يافتهايم و ما بر آثار آنها پيرويم از اين
ماده فقط دو كلمه فوق در قرآن مجيد آمده است.
قذف:انداختن. گذاشتن. بهتر است آنرا رها كردن معنى كنيم كه جامع انداختن
و گذاشتن استأَنِاقْذِفِيهِفِي التَّابُوتِفَاقْذِفِيهِفِي الْيَمِطه: 39. موسى را در صندوق
بگذار و آنرا بدريا رها كن. معلوم است كه انداختن معمولى مراد نيست.
وَقَذَفَفِي قُلُوبِهِمُ الرُّعْبَ ...
احزاب: 26. مراد انداختن معنوى استوَ لكِنَّا
حُمِّلْنا أَوْزاراً مِنْ زِينَةِ الْقَوْمِفَقَذَفْناهاطه: 87. شايد منظور آن است كه
آنها را در آتش انداختيم و در آتش گذاشتيم تا ذوب شود.
در آيات قرآن محلى نيست كه مراد از آن انداختن معمولى باشد مثل
انداختن سنگ حتىوَيُقْذَفُونَمِنْ كُلِّ جانِبٍ. دُحُوراًصافات: 8. هم معلوم نيست كه
غير محسوس نباشد.