باء در
«بِالْغَمامِ»شايد بمعنى آلت باشد مثل «كتبتبالقلم». يعنى: روزى آسمان بوسيله ابر پاره و مفتوح شود، و شايد
بمعنى ملابست باشد يعنى: روزيكه آسمان ابر آلوده پاره شود و ملائكه نازل گردند آيه
بقرينه آيات قبل و بعد درباره قيامت است.
غنم:
(بر وزن فلس و قفل) و غنيمت هم بمعنى غنيمت جنگ است و هم بمعنى هر
فايده. و معنى اول از مصاديق معناى دوم است پس آن يك معنى بيشتر ندارد و آن هر
فايده است اينك اقوال بزرگان در معنى آن:
راغب گويد: غنم (بر وزن قفل) در اصل دست يافتن بگوسفند است سپس در هر
دست يافته بكار رفته خواه از دشمن باشد يا غير آن.
قاموس آنرا فيىء و رسيدن بشىء بدون مشقت گفته است ظاهرا مرادش از «فيىء» غنيمت است گر چه فيىء غنائم
بعد از جنگ است. در اقرب الموارد آمده: غنيمت آنست كه از محاربين در حال جنگ گرفته
شود و هر شىء بدست آمده غنم، مغنم و غنيمت ناميده ميشود.
طبرسى رحمه اللّه در ذيل آيهوَ اعْلَمُوا
أَنَّماغَنِمْتُمْ ...در بيان «اللغة» آنرا غنيمت جنگى گفته در ذيل «المعنى» فرموده: در عرف لغت بهر فائده
غنم و غنيمت گفته ميشود.
در المنار ذيل آيه فوق گفته: غنم، مغنم و غنيمت در لغت چيزيست كه
بدست آنسان بىمشقّت آيد چنانكه قاموس گفته. سپس بقيد «مشقّت» اشكال كرده كه در موارد غنيمت
صادق نيست و بعد گفته: متبادر از استعمال اين است كه غنيمت و غنم آنچيزى است كه
انسان بدست مياورد بىآنكه مالى و غيره درباره آن بذل كند.
خلاصه آنكه: غنيمت در اصل بمعنى كلّ فائده است. و ظهورفَعِنْدَ اللَّهِمَغانِمُكَثِيرَةٌنساء: 94. در كلّ فائده است
چنانكه طبرسى آنرا فواضل نعمتها و رزق گفته است. ايضا در المنار رزق و فواضل نعمت
گفته است.