مشقت است ولى هر مشقت شقاوت نيست. پس مشقت از شقاوت اعم است.
شقاء: در قاموس و اقرب بمعنى سختى و عسرت نيز آمده است. على هذا بهتر
است «تشقى» در هر دو آيه بمعنى مشقت باشد
يعنى: ما قرآن را بتو نازل نكردهايم تا در تبليغ مردم بزحمت افتى يا خودت را
بزحمت افكنى آن فقط باهل خشيت ياد آورى است- شيطان شما را از بهشت خارج نكند بزحمت
ميافتى.
شكر:ثنا گوئى در مقابل نعمت.
در مجمع فرموده: شكر اعتراف بنعمت است توأم با نوعى تعظيم.
رمّانى گفته: شكر اظهار نعمت است.
راغب گويد: شكر ياد آوردى نعمت و اظهار آنست ... ضد آن كفر بمعنى
نسيان و پوشاندن نعمت است ... شكر بر سه نوع است: شكر قلب و آن ياد آورى نعمت است.
شكر زبان و آن ثنا گوئى در مقابل نعمت است.
صيغه مبالغه است و آن وصف خدا و بنده هر دو آمده است مثل «إِنَّرَبَّنا لَغَفُورٌشَكُورٌ»فاطر: 34. «وَاللَّهُشَكُورٌحَلِيمٌ»تغابن: 17. «لَآياتٍلِكُلِّ صَبَّارٍشَكُورٍ»ابراهيم: 5. در وصف حضرت نوح آمده «إِنَّهُكانَ عَبْداًشَكُوراً»اسراء: 3.
شكور بضم (ش) مصدر است بمعنى شكر «لانُرِيدُ مِنْكُمْ جَزاءً وَ لاشُكُوراً»انسان: 9.
[در
اينجا لازم است بچند مطلب اشاره شود]:
1- شكر
خدا ياد آورى نعمتهاى او و ثنا گوئى در مقابل آنهاست چنانكه فرموده «فَكُلُوامِمَّا رَزَقَكُمُ
اللَّهُ حَلالًا طَيِّباً وَاشْكُرُوانِعْمَتَ اللَّهِ»نحل: