الميزان آنرا از مجمع و درّ المنثور نقل كرده و در توجيه حديث ضمن
بيان مفصّلى فرموده بگمانم روايت ناظر بآن است كه در قيامت مثل دنيا تزاحم نيست
سموات و ارض در عين اينكه ظرف بهشتاند ظرف آتش نيز هستند (باختصار).
نگارنده گويد: بنظر ميآيد مطلب چنين باشد كه درباره گفتگوى اهل بهشت
با اهل آتش و ديدن همديگر آيات بسيار است قهرا از تزاحم دنيا در آخرت خبرى نيست و
شايد آخرت در ظرفى بهشت و در ظرفى جهنّم باشد مثل وضع جنّ و انس در دنيا و شايد
مكانهاى هر دو غير از هم باشد كه آيات بهشت فقط مفيد وسعتاند نه اينكه آن همه جا
را خواهد گرفت چنانكه در گذشته گفتيم.
«وَإِذا مَسَّهُ الشَّرُّ
فَذُو دُعاءٍعَرِيضٍ»فصّلت:
51. عريض بمعنى وسيع و كثير است چنانكه در «وَجَنَّةٍعَرْضُهَا ...»گذشت. و ظاهرا مراد از دعا در آيه
تضرّع و جزع است مثل «إِذامَسَّهُ الشَّرُّ
جَزُوعاً»معارج:
20.
«فَلَمَّارَأَوْهُعارِضاًمُسْتَقْبِلَ
أَوْدِيَتِهِمْ قالُوا هذاعارِضٌمُمْطِرُنا بَلْ هُوَ مَا اسْتَعْجَلْتُمْ بِهِ رِيحٌ فِيها عَذابٌ
أَلِيمٌ»احقاف:
24 ضمير. «رَأَوْهُ»شايد
بعذاب موعود راجع باشد كه از «بِماتَعِدُنا»در آيه قبل بنظر ميآيد و شايد ضمير مبهم باشد كه «عارِضاً»آنرا
توضيح ميكند. عارض بمعنى ظاهر شونده است از آيه روشن ميشود كه آن عارض باد بود «رِيحٌفِيها عَذابٌ»گفتهاند آن تكهى ابرى بود كه در
افق نمايان شد و باد بوسيله آن شروع بوزيدن گرفت.
يعنى: چون آنرا آشكارا ديدند كه بسوى واديشان ميآيد گفتند. اين باد
يا ابرى است كه بما باران خواهد باراند، نه بلكه آن بادى است داراى عذاب دردناك.
«وَلا تَجْعَلُوا اللَّهَعُرْضَةًلِأَيْمانِكُمْ أَنْ
تَبَرُّوا وَ تَتَّقُوا وَ تُصْلِحُوا بَيْنَ النَّاسِ ...»بقره: 224. عرضه آنست كه در معرض چيزى واقع شود مثل: