اين روايت روشن ميكند كه عرش و كرسى هر دو مخلوق و از عالم غيباند و
كرسى قائم بعرش است، آنچه در اشياء عالم جارى ميشود از عرش بكرسى و از كرسى بعالم
ميرسد.
و بداء و مكانهاى آن در عرش است نه در كرسى.
ايضا: كرسى باب ظاهر از غيب و عرش باب باطن غيب است. طلوع همه اشياء
از كرسى است ولى علم كيف، كون، قدر، حد، اين، مشيت، صفت، اراده، علم الفاظ و حركات
و ترك، علم عود و بدء همه در عرش است.