ميايد كه از «معذّرون» اعمّ
اراده شده است مَعْذِرَة: مصدر است بمعنى اعتذار «قالُوامَعْذِرَةًإِلى رَبِّكُمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَّقُونَ»اعراف: 164.
معاذير: جمع معذرة است بمعنى عذرها، حجتها. «بَلِالْإِنْسانُ عَلى نَفْسِهِ بَصِيرَةٌ وَ لَوْ أَلْقىمَعاذِيرَهُ»قيامة:
14 و
15. بنظرم جواب لو محذوف است مثل «لاتنفعه» و غيره يعنى: انسان بر خويشتن يكپارچه بصيرت است و اگر
معذرتهاى خويش را بيآورد فايدهاى نخواهد داشت مثل: «يَوْمَلا يَنْفَعُ الظَّالِمِينَمَعْذِرَتُهُمْ»غافر: 52.
ولى اين در صورتى است كه لو بمعنى ان شرطيّه و براى استقبال باشد و
اگر بمعنى امتناع باشد جواب آن ظاهرا از ما قبلش بدست ميايد يعنى اگر عذرهايش را
ناديده ميگرفت ميدانست كه يكپارچه بصيرت است.
و اللّه العالم.
عرب: (بر
وزن فرس) طائفهاى از مردماند خلاف عجم. و عجم هر غير عرب است از هر نژاد و قوم
كه بوده باشد. راغب گفته: عرب اولاد اسمعيلاند.
جوهرى گفته: عرب طائفهاى از مردماند. بعرب شهرنشين گويند عربىّ و
بعرب باديهنشين گويند اعرابى، اعراب جمع عرب نيست بلكه عرب اسم جنس است در شعر
صحيح جمع اعراب اعاريب آمده. در مفردات گويد: اعراب در اصل جمع عرب است سپس
بعربهاى باديهنشين اسم شده.
دانشمندان در اين متفق القولند كه: اعراب و اعرابى بباديهنشينان
مخصوص است و بشهرنشين اعرابى اطلاق نميشود. ولى در صحاح گفته:
اعراب جمع است و از خود مفرد ندارد.
«الْأَعْرابُأَشَدُّ كُفْراً وَ
نِفاقاً»توبه:
97. علت
شدّت كفر و نفاق ظاهرا دور بودن از حضارت و تمدّن است زيرا در اهل باديه جهالت
بيشتر حكم فرماست «وَمِنَالْأَعْرابِمَنْ يُؤْمِنُ بِاللَّهِ
وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ»توبه: 99. كلمه