آياتِنامُعاجِزِينَأُولئِكَ أَصْحابُ الْجَحِيمِ»حجّ: 51. شايد منظور از آن فكر
معاجزه باشد يعنى: آنانكه در ابطال آيات ما تلاش ميكنند و گمان دارند كه ما را
عاجز ميكنند آنها ياران جحيماند.
عجوز: پير زن. بواسطه عاجز بودن از كارهاى بسيار، عجوز گفته شده در
اقرب الموارد گفته: آن وصف خاصّ پيرزن است جمع آن عُجُز (بضمّ اول و دوم) و
عَجَائِز است، آن چهار بار در قرآن آمده دو دفعه درباره زن ابراهيم عليه السّلام:
هود 72، ذاريات 29 و دو بار در خصوص زن لوط عليه السّلام: شعراء: 171، صافات:
135.
عَجَف: (بر وزن فرس) لاغرى.
«عَجَفَتِالشَّاةُ عَجْفاً: ذهب سِمَنُهَا و
ضعف» مذكر آن اعْجَف و مؤنثش عَجْفَاء است و جمع اعْجُف عِجَاف بكسر عين ميباشد
فقط دو بار در قرآن آمده است «إِنِّيأَرى سَبْعَ بَقَراتٍ سِمانٍ يَأْكُلُهُنَّ سَبْعٌعِجافٌ»يوسف:
43. ايضا
46 من هفت گاو فربه ميبينم كه هفت گاو لاغر آنها را ميخورند.
در مجمع فرمايد: افعل بر وزن فعال جمع نيايد مگر عجاف.
عجلة:شتاب. راغب گويد:
عجله طلب شىء است پيش از وقت آن، و از مقتضاى شهوت ميباشد لذا در
تمام قرآن مذموم آمده تا گفته شده:
«الْعَجَلَةُمِنَ الشَّيْطَانِ».
در آيه «وَعَجِلْتُإِلَيْكَ رَبِّ
لِتَرْضى»طه:
84. تنبيه
شده كه عجله با آنكه مذموم است ولى علّت آن امر محمودى است و آن رضاى خداست. قول
مجمع نيز چنين است.
استعجال: خواستن با عجله است «أَتىأَمْرُ اللَّهِ فَلاتَسْتَعْجِلُوهُ»نحل: 1.