مثقّله استعمال ميشود آنگاه آيات «يَظُنُّونَأَنَّهُمْ مُلاقُوا رَبِّهِمْ» «يَظُنُّونَأَنَّهُمْ مُلاقُوا اللَّهِ»را شاهد آورده و آنها را در مقام
يقين دانسته است.
بنا بر قول راغب ميشود گفت:
چون ان مشدّد و مخفّف براى تحقيق است اگر بعد از ظنّ بكار روند قرينه
بودن ظنّ بمعنى يقين است مثل آيات فوق و آيه «وَظَنَّ أَنَّهُ الْفِراقُ»قيامة:
28.
«وَتَظُنُّونَبِاللَّهِالظُّنُونَا»احزاب:
10. الفالظُّنُونَازايد است براى رعايت آخر آيه كه با
آيات ديگر در يك سياق باشد مثل «فَأَضَلُّونَاالسَّبِيلَا»احزاب: 67. اين الف معنائى ندارد و فقط براى اصلاح لفظ است تقدير آيه
اوّل بقولى چنين است: «وتظنون باللَّه الظنون المختلفة».
آنجا كه در اثر تلاش و تفكّر، يقين ممكن باشد كارى از ظنّ ساخته نيست
و مورد قبول نميباشد «إِنَالظَّنَلا يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ
شَيْئاً»يونس:
36.
ظَهر: (بفتح
ظ) پشت. معنى اصلى كلمه بنا بر قول راغب همين است و معانى ديگر باعتبار آن ميباشد،
بطور استعاره گفتهاند: ظهر الارض و بطنها.
يعنى روى زمين و شكم آن در آيه ذيل بمعنى اصلى است «وَوَضَعْنا عَنْكَ
وِزْرَكَ. الَّذِي أَنْقَضَظَهْرَكَ»انشراح:
2 و
3. و در آيه «ماتَرَكَ عَلىظَهْرِهامِنْ دَابَّةٍ»فاطر: 45. مراد روى زمين است جمع
آن در قرآن ظهور است: «وَلَيْسَ الْبِرُّ بِأَنْ
تَأْتُوا الْبُيُوتَ مِنْظُهُورِها»بقره: 189.
ظِهْرِىّ: (بكسر ظ) چيزى است كه بپشت انداخته و فراموشش كنند راغب
گويد: «مَاتَجْعَلُهُبِظَهْرِكَفَتَنْسَاهُ» بنظر جوامع الجامع
تبديل فتح آن بكسر در اثر اضافه بياء نسبت است «أَرَهْطِي أَعَزُّ عَلَيْكُمْ مِنَ اللَّهِ وَ اتَّخَذْتُمُوهُ
وَراءَكُمْظِهْرِيًّا»هود: 92.
آيا طائفه من بر شما از خدا عزيزتر است كه او را پشت سر انداخته و بى اعتنا هستيد.