را شاهد آوردهاند كه طالوت بلشكريان خويش گفت: هر كه از آن نهر
بنوشد از من نيست و هر كه ننوشد از من است. ميشود آيه «وَلاطَعامٌإِلَّا مِنْ غِسْلِينٍ»حاقه: 36. را نيز شاهد آورد بنا بر آنكه غسلين چرك و مايع است.
ولى طبرسى رحمه اللّه «لَمْيَطْعَمْهُ»را چشيدن معنى كرده و در كتب لغت آمده:
«طَعِمَالشَّيْءَطَعْماً: ذَاقَهُ» معنى آيه چنين ميشود: هر
كه آنرا نچشد از من است.
الميزان و المنار نيز چشيدن گفتهاند.
على هذا «إِلَّامَنِ اغْتَرَفَ»استثنا است از «فَمَنْشَرِبَ»يعنى: هر كه از آن بنوشد از من
نيست مگر كسيكه با دست بخورد. و هر كه از آن نچشد از من است.
وجود «مَنْلَمْيَطْعَمْهُ ...»ميان
مستثنى و مستثنى منه معنى كلام را عوض كرده، اگر آن نبود معلوم ميشد كه نوشندگان
از طالوت نيستند و با دست خورندگان از او هستند ولى با ملاحظه جمله فوق لشكريان سه
گروه ميشوند: خورندگان. نچشندگان. با دست خورندگان. گروه سوم از گروه اول خارج
شدهاند ولى دخولشان بگروه دوم معلوم نيست. و محتمل بود كه در جنگ استقامت نكنند.
(از
الميزان).
و در آيه «... إِلَّا مِنْ غِسْلِينٍ»ظاهرا نظر بغذائيت آنست نه به مايع
بودن بدليل آنكه در آيه بعدى فرموده: