يك ستاره با سه مرحله طرق و نجم (كه بمعنى ظهور است) و ثقب پايان مييابد.
اين است كه قرآن بدان سه مرحله در اين سه آيه اشاره فرموده است. (استفاده از تفسير
پرتوى از قرآن) اين مطلب شايد با آيات بعدى كه درباره معاد و قيوميّت خداست بهتر
سازش داشته باشد از آنچه پيشينيان فرمودهاند.
ايضا آيه «وَمِنْ كُلٍّ تَأْكُلُونَ لَحْماًطَرِيًّا»فاطر: 12.
در جوامع الجامع فرموده:
قيد طرىّ براى آنست كه ماهى را بايد تازه بتازه خورد و گرنه فاسد
ميشود.
بنظرم مراد از تازه بودن لذيذ و مفيد بودن است كه بعد از مدتى لذت و
فايده اولى را نخواهد داشت. اين لفظ تنها دو بار در قرآن آمده است.
طس: «طستِلْكَ آياتُ الْقُرْآنِ
وَ كِتابٍ مُبِينٍ»نمل: 1. اين كلمه در اول سوره نمل واقع شده است، بنظر نويسنده كتاب
ديوان دين كه در «اب» و غيره از آن نام بردهايم اين دو
حرف (ط- س) اشاره است بحكايتهاى سوره نمل كه عبارتاند از:
1- حكايت
موسى و طور.
2- حكايت
سليمان و طير.
3- حكايت
سليمان و طيور.
4- حكايت
سليمان و هدهد.
5- حكايت
طير و ملكه سباء.
گويا (س) بطور كلى اشاره به سليمان و موسى و سباء و (ط) اشاره به طير
ميباشد. و اين حكايات همه در سوره نمل واقعاند، در «ص» و
«حاميم» راجع باين مطلب سخنى گفته شده
بقيّه مطلب در «عسق» است.
طسم: «طسم. تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ
الْمُبِينِ»شعراء:
1 و 2. «طسم. تِلْكَ آياتُ الْكِتابِ
الْمُبِينِ»قصص:
1 و 2. اين لفظ فقط دو بار در اول سوره شعراء و قصص آمده است رجوع شود به «عسق».