اين آيات بخوبى روشن ميكنند كه خداوند هر كسى را اضلال نميكند بلكه
مورد اضلال خداوندى فاسقان، ظالمان، مسرفان و كافراناند.
مخصوصا آيه اول كه مفيد حصر است اما اينكه خدا چرا آنها را اضلال
ميكند بايد علت را در خود آن گروهها جستجو كرد و با تدبر و دقّت روشن ميشود كه
آنها با سوء اختيار خويش طريق ناحق را انتخاب ميكنند خداوند نيز اضلالشان ميكند
بعبارت ديگر خداوند روياننده است هر كه زهر بكارد آنرا مىروياند و هر كه شهد
بكارد آنرا. خداوند پيوسته به بندگان نيرو ميدهد هر كه در راه بد رود و هر كه در
راه خوب.
پس علت اضلال در خود گمراهان است كه عبارت باشد از فسق، ظلم، اسراف و
كفر. در صدر آيه «كَذلِكَيُضِلُّ اللَّهُ مَنْ
هُوَ مُسْرِفٌ مُرْتابٌ»هست: «وَلَقَدْ جاءَكُمْ يُوسُفُ
مِنْ قَبْلُ بِالْبَيِّناتِ فَما زِلْتُمْ فِي شَكٍّ مِمَّا جاءَكُمْ بِهِ حَتَّى
إِذا هَلَكَ قُلْتُمْ لَنْ يَبْعَثَ اللَّهُ مِنْ بَعْدِهِ رَسُولًا كَذلِكَ ...»اين نشان
ميدهد كه عدم تدبّر در آيات بيّنات يوسف و پيوسته ماندن در شكّ و منقطع دانستن وحى
خدا، سبب اضلال شده است ما بعد آيه «كَذلِكَيُضِلُاللَّهُ الْكافِرِينَ»اينطور آمده: «ذلِكُمْبِما كُنْتُمْ تَفْرَحُونَ فِي الْأَرْضِ بِغَيْرِ الْحَقِّ وَ
بِما كُنْتُمْ تَمْرَحُونَ». يعنى علت اضلال خود پسندى و شرك بوده است.
اين مطلب طورى است كه خداوند در بعضى از آيات هدايت را بخودش نسبت
ميدهد و ضلالت را طور ديگر