بمعنى قصد چنانكه در صحاح، قاموس، مفردات، اقرب، مجمع، جوامع الجامع،
نهايه ابن اثير و غيره هست در نهج البلاغه اين كلمه سه بار آمده كه هر سه بمعنى
قصد است اوّل در خطبه 64 كه بياران خويش در صفين فرمود:
يعنى در قصد خود ثابت باشيد تا روشنى حق بر شما آشكار شود. اين جمله
را در نهايه نيز نقل كرده است. دوم در خطبه 125 كه درباره حكمين (ابو موسى- عمرو
عاص) فرمود:
يعنى او را قصد كردم تا غفلتش مرا از او متمكن نمود.
در كافى كتاب التوحيد باب تأويل الصمد از ابو طالب عليه السّلام نقل
شده:
وَ بِالْجَمْرَةِ الْقُصْوَى إِذَاصَمَدُوالَهَا
يَؤُمُّونَ قَذْفاً
رَأْسَهَا بِالْجَنَادِلِ.
يعنى سوگند به جمره دور آنگاه كه آنرا قصد كنند و بسوى آن روند.
ميخواهند سر آنرا با سنگريزهها بزنند. و نيز از شعراء جاهليت نقل شده:
مَا كُنْتُ أَحْسَبُ أَنَّ بَيْتاً
ظَاهِراً
لِلَّهِ فِي أَكْنَافِ
مَكَّةَيُصْمَدُ
على هذا بايد معنىاللَّهُالصَّمَدُرا از قصد گرفت كه معناى اولى كلمه است و الف و لام آن ظاهرا براى
عهد است.اللَّهُالصَّمَدُيعنى: خدا همان مصمود و مقصود همه
است كه در حوائج باو رو ميآورند و او را قصد