هزاران و ربّى بمعنى هزار است. و «كأيّن» كلمه
تكثير ميباشد (الميزان) يعنى: چه بسا پيغمبر كه بسيارى از مخصوصان خدا همراه وى
كارزار كردند. اين كلمه فقط يكبار در قرآن آمده است. در اقرب الموارد و قاموس گفته
ربّى واحد ربّيون بمعنى هزاران نفر است.
رَبَّانِيُّونَ: «وَلكِنْ كُونُوارَبَّانِيِّينَبِما كُنْتُمْ تُعَلِّمُونَ الْكِتابَ وَ بِما كُنْتُمْ
تَدْرُسُونَ»آل
عمران: 79. بعقيده طبرسى ربّان وصف است مثل عطشان و سكران بمعنى تربيت كننده و آن
مختار اقرب الموارد و قاموس است على هذا معنى آيه چنين ميشود: و ليكن تربيت
كنندگان باشيد كه كتاب را تعليم ميكنيد و درس ميخوانيد. در نهج البلاغه حكم 147.
فرموده
بعقيده بعضىها ربّانى منسوب برب و الف و نون براى تفخيم و تكثير است
نه براى وصف مثل لحيانى كه بمعنى كثير اللحيه است و ربّانى كسى است كه مخصوص بخدا
باشد و بغير او مشغول نشود اين سخن را الميزان اختيار كرده و در اقرب الموارد و
مفردات در ضمن چند وجه نقل شده است ولى قول مجمع بنظر نگارنده اصح است و با آيات
قرآن بهتر ميسازد.
اين كلمه سه بار در قرآن آمده است: مائده: 44 و 63. آل عمران: 79.
رَبَائِبُ:جمع ربيبه و آن نادخترى است در مجمع گويد علت اين تسميه آنست كه شوهر
دوّمى زن، او را تربيت ميكند و ربيبه بمعنى مربوبه است مثل قتيله بمعنى مقتوله. «وَرَبائِبُكُمُاللَّاتِي فِي
حُجُورِكُمْ ...»نساء:
23.
يعنى ربيبههاى شما كه در كنار شمايند برايتان حرام ميباشند.