الْعَرْشِ الْعَظِيمِ»نمل: 26. همچنينرَبُالْمَشْرِقَيْنِ وَرَبُالْمَغْرِبَيْنِ، ...بِرَبِالْمَشارِقِ وَ
الْمَغارِبِ، ...رَبُ- السَّماواتِ
السَّبْعِ ...بِرَبِالنَّاسِ، ...بِرَبِ- الْفَلَقِو غيره در قرآن مجيد استعمال شده
است.
مضمون مجموع آنها روشن ميكند كه خداوند پرورش دهنده تمام موجودات است
هم خلقت از جانب اوست و هم تربيت على هذا خالق و مربّى و معبود فقط خداى سبحان
است.
در بعضى از آيات ربّ بر غير خدا اطلاق گرديده است مثل «وَقالَ لِلَّذِي ظَنَّ
أَنَّهُ ناجٍ مِنْهُمَا اذْكُرْنِي عِنْدَرَبِّكَ»يوسف: 42.
يعنى يوسف بيكى از آندو كه گمان ميكرد نجات خواهد يافت گفت: مرا نزد رئيس خود ياد
كن. همچنين است آيه 50 و 41. از همان سوره و نيز جمله «فَأَنْساهُالشَّيْطانُ ذِكْرَرَبِّهِ»در آيه 402. و ظاهرا مراد از رب در اين آيات ملك و رئيس است چنانكه
از مجمع البيان نقل شد.
«أَأَرْبابٌمُتَفَرِّقُونَ خَيْرٌ
أَمِ اللَّهُ ...»يوسف:
39. ارباب جمع رب و چهار بار در قرآن مجيد آمده است و مراد از آن معبودهاى دروغين
و ملائكه و بزرگان قوماند كه قرآن از اتخاذ ارباب در مقابل خداوند نهى فرموده است
و چهار محل فوق بقرار ذيل است: يوسف: 39. آل عمران:
64 و
80- توبه: 31. راغب ميگويد:
بنا بر آنكه ربّ فقط بخدا اطلاق ميشود لازم بود كه جمع بسته نشود ولى
بنا بر اعتقاد كفّار جمع بسته شده است نه راجع بنفس امر و حقيقت، بهتر است گفته
شود براى نقل قول آنها و براى تفهيم جريان جمع آمده است. در دعاى 48. صحيفه آمده:
اللهم لك الحمد ... رب الارباب.