و از محلى دينى بمحلى گردش و سير ميكنند و در آيه دوم آنرا صائمات
فرموده است. طبرسى از ابن عباس و ديگران روزه داران نقل كرده و فرموده از رسول خدا
صلّى اللّه عليه و آله مرفوعا نقل شده
«سِيَاحَةُأُمَّتِي الصِّيَامُ».
و بقولى آنانكه در روى زمين سير ميكنند و از آثار گذشتگان عبرت
ميگيرند.
و بقولى طلاب علوماند كه براى اخذ علم سفر ميكنند.
بنظرم اعمّ بودن اين كلمه بهتر است يعنى مردان و زنانيكه در راه خدا
و دين گردش و سير ميكنند خواه بمساجد باشد يا جهاد يا روزه و غيره در الميزان از
حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله نقل است
و بقرينه اينكه صفات ديگر خاص است ميشود آنرا در آيه اول، صيام و
جهاد و در آيه دوم فقط صيام گفت.
سير:راه رفتن. «وَتَسِيرُالْجِبالُسَيْراً»طور: 10. با تفعيل و باء متعدى ميشود مثل «وَيَوْمَنُسَيِّرُالْجِبالَ وَ تَرَى الْأَرْضَ بارِزَةً»كهف: 47. و نحو «فَلَمَّاقَضى مُوسَى الْأَجَلَ
وَسارَبِأَهْلِهِ ...»قصص: 29.
سيرت: حالت و وضع طبيعى است. «قالَخُذْها وَ لا تَخَفْ سَنُعِيدُهاسِيرَتَهَاالْأُولى»طه: 21. عصا را بگير و نترس حتما
آنرا بحالت اول بر ميگردانيم.
سيّاره: مؤنث سيّار است بمعنى جماعت مسافر نيز آيد (قافله) «وَأَلْقُوهُ فِي غَيابَتِ
الْجُبِّ يَلْتَقِطْهُ بَعْضُالسَّيَّارَةِ»اين كلمه سه بار در قرآن آمده: مائده:
96- يوسف:
10، 19.
در قرآن مجيد بسير و گردش در زمين بسيار سفارش شده است يكى براى عبرت
و گردش در آثار گذشتگان مثل «قُلْسِيرُوافِي الْأَرْضِ ثُمَّ انْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ
الْمُكَذِّبِينَ»انعام: 11.
ايضا 36 نحل، 69 نمل. و غيره ديگرى براى تفكر در امر حق و شروع خلقت