responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 3  صفحه : 361

و از محلى دينى بمحلى گردش و سير ميكنند و در آيه دوم آنرا صائمات فرموده است. طبرسى از ابن عباس و ديگران روزه داران نقل كرده و فرموده از رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله مرفوعا نقل شده‌

«سِيَاحَةُ أُمَّتِي الصِّيَامُ».

و بقولى آنانكه در روى زمين سير ميكنند و از آثار گذشتگان عبرت ميگيرند.

و بقولى طلاب علوم‌اند كه براى اخذ علم سفر ميكنند.

بنظرم اعمّ بودن اين كلمه بهتر است يعنى مردان و زنانيكه در راه خدا و دين گردش و سير ميكنند خواه بمساجد باشد يا جهاد يا روزه و غيره در الميزان از حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله نقل است‌

«سِيَاحَةُ أُمَّتِي فِي الْمَسَاجِدِ».

ايضا

«إِنَ‌ السَّائِحِينَ‌ هُمُ الصَّائِمُونَ».

ايضا

«إِنَ‌ سِيَاحَةَ أُمَّتِي الْجِهَادُ فِي سَبِيلِ اللَّهِ».

و بقرينه اينكه صفات ديگر خاص است ميشود آنرا در آيه اول، صيام و جهاد و در آيه دوم فقط صيام گفت.

سير: راه رفتن. «وَ تَسِيرُ الْجِبالُ‌ سَيْراً» طور: 10. با تفعيل و باء متعدى ميشود مثل‌ «وَ يَوْمَ‌ نُسَيِّرُ الْجِبالَ وَ تَرَى الْأَرْضَ بارِزَةً» كهف: 47. و نحو «فَلَمَّا قَضى‌ مُوسَى الْأَجَلَ وَ سارَ بِأَهْلِهِ ...» قصص: 29.

سيرت: حالت و وضع طبيعى است. «قالَ خُذْها وَ لا تَخَفْ سَنُعِيدُها سِيرَتَهَا الْأُولى‌» طه: 21. عصا را بگير و نترس حتما آنرا بحالت اول بر ميگردانيم.

سيّاره: مؤنث سيّار است بمعنى جماعت مسافر نيز آيد (قافله) «وَ أَلْقُوهُ فِي غَيابَتِ الْجُبِّ يَلْتَقِطْهُ بَعْضُ‌ السَّيَّارَةِ» اين كلمه سه بار در قرآن آمده: مائده:

96- يوسف: 10، 19.

در قرآن مجيد بسير و گردش در زمين بسيار سفارش شده است يكى براى عبرت و گردش در آثار گذشتگان مثل‌ «قُلْ‌ سِيرُوا فِي الْأَرْضِ ثُمَّ انْظُرُوا كَيْفَ كانَ عاقِبَةُ الْمُكَذِّبِينَ» انعام: 11.

ايضا 36 نحل، 69 نمل. و غيره ديگرى براى تفكر در امر حق و شروع خلقت‌

نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 3  صفحه : 361
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست