سلق: «فَإِذاذَهَبَ الْخَوْفُسَلَقُوكُمْبِأَلْسِنَةٍ حِدادٍ
أَشِحَّةً عَلَى الْخَيْرِ ...»احزاب: 19. در اقرب گفته: «سلقهبالكلام: آذاه» او را با سخن گفتن آزار كرد و آن تند سخن گفتن است.
در مجمع گويد: اصل آن بمعنى ضرب است و بمعنى صيحه زدن آيد. در مجمع و
نهايه نقل شده
«لَيْسَمِنَّا مَنْ سَلَقَ او
حَلَقَ».
يعنى از ما نيست آنكه در مصيبت با صداى بلند گريه كند و فرياد بكشد و
موى خود را بتراشد.
معنى آيه: چون ترس برود با زبانهاى تيز شما را اذيت ميكنند و بخشونت
سخن گويند و بر غنيمت حريص باشند.
اين كلمه يكبار در قرآن مجيد آمده است.
سلك: (بفتح
س) داخل شدن. و داخل كردن چنانكه در اقرب و مفردات و قاموس آمده است. اسلاك نيز
بمعنى داخل كردن است «الَّذِيجَعَلَ لَكُمُ الْأَرْضَ
مَهْداً وَسَلَكَلَكُمْ فِيها سُبُلًا ...»طه: 53.
خدائيكه زمين را براى شما گسترده و در آن براى شما راههائى داخل كرده و قرار داده
است. «ماسَلَكَكُمْفِي سَقَرَ»مدثر:
42. چه
چيز شما را داخل جهنّم كرد.
«كَذلِكَسَلَكْناهُفِي قُلُوبِ
الْمُجْرِمِينَ»شعراء: 200. اين چنين قرآن را بقلوب گناهكاران وارد كرديم. در اين
آيات سلك بمعنى وارد كردن است.
«ثُمَّكُلِي مِنْ كُلِّ
الثَّمَراتِفَاسْلُكِيسُبُلَ رَبِّكِ ذُلُلًا
...»نحل:
69. سلك در اينجا بمعنى دخول است يعنى اى زنبور عسل سپس از تمام ميوهها بخور و
بآسانى براه پروردگارت داخل شو. و عسل بساز.
«أَنْزَلَمِنَ السَّماءِ ماءًفَسَلَكَهُيَنابِيعَ فِي الْأَرْضِ
...»زمر:
21. ممكن است «يَنابِيعَ»مفعول دوم
سلك باشد