responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 3  صفحه : 295

راغب تعديه بدو مفعول را از بعضى نقل ميكند و شايد در آن «فى» مقدّر باشد يعنى خدا از آسمان آبى نازل كرد و آنرا در چشمه‌هاى زمين وارد نمود. همچنين است‌ «وَ مَنْ يُعْرِضْ عَنْ ذِكْرِ رَبِّهِ‌ يَسْلُكْهُ‌ عَذاباً صَعَداً» جن:

17.

سلل: كشيدن. در اقرب گويد:

آن انتزاع و خارج كردن است با نرمى مثل كشيدن تيغ از غلاف و موى از خمير. راغب ملايمت را قيد نكرده و گويد: مانند كشيدن شمشير از غلاف و كشيدن چيزى از خانه بطريق سرقت.

و كشيدن پسر از پدر. «قَدْ يَعْلَمُ اللَّهُ الَّذِينَ‌ يَتَسَلَّلُونَ‌ مِنْكُمْ لِواذاً ...» نور: 63.

لواذ از «لاذ- يلوذ» بهم ديگر پناه بردن است تسلّل خروج پنهانى است (مجمع) يعنى خدا داناست بآنانكه در پناه يكديگر پنهانى از محضر رسول او خارج ميشوند. آنگاه كه حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله مردم را بجهاد و نحو آن دعوت ميكرد بعضى‌ها در پشت سر ديگران پنهانى از مسجد خارج ميگشتند آيه درباره آنهاست.

در نهج البلاغه نامه 70 بسهل بن حنيف نوشته‌

«بَلَغَنِي أَنَّ رِجَالًا مِمَّنْ قِبَلَكَ‌ يَتَسَلَّلُونَ‌ إِلَى مُعَاوِيَةَ فَلَا تَأْسَفْ عَلَى مَا يَفُوتُكَ مِنْ عَدَدِهِمْ».

شنيدم بعضى از مردمان شهر تو پنهانى بطرف معاويه ميروند از رفتن اين عدّه متأسّف نباش.

«وَ لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ مِنْ‌ سُلالَةٍ مِنْ طِينٍ» مؤمنون: 12. «ثُمَّ جَعَلَ نَسْلَهُ مِنْ‌ سُلالَةٍ مِنْ ماءٍ مَهِينٍ» سجده:

8. سلالة فقط در اين دو جا از قرآن آمده است. اهل لغت آنرا چكنده. و صاف شده گفته‌اند. فرزند را سلاله و سليله و سليل گفته‌اند كه چكيده و كشيده مرد است.

سلاله در هر دو آيه نكره است مراد از آن در آيه دوم بنا بر علم امروز سلول مرد (اسپرماتوزئيد) است كه چكيده منى و بوجود آمده در آن و صاف شده از آن است. بنظرم مراد از سلاله اول هم همان سلّول است منتهى در خلقت اول همان سلّول در

نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 3  صفحه : 295
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست