responsiveMenu
فرمت PDF شناسنامه فهرست
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 3  صفحه : 290

«ذرع» گذشت كه ميان اعمال دنيا و اين زنجيرها تناسبى هست. غلّ طوقى است كه در گردن مى‌نهند و سلسله مطلق زنجير است.

ناگفته نماند: تسلسل بمعنى اضطراب است گويا بزنجير از آن سلسله گفته‌اند كه حلقه‌هاى آن نوعا متحرك است.

«إِنَّا أَعْتَدْنا لِلْكافِرِينَ‌ سَلاسِلَ‌ وَ أَغْلالًا وَ سَعِيراً» انسان: 4. طبرسى گويد: اهل مدينه و ابو بكر بنقل از عاصم و كسائى سَلاسِلًا را با تنوين خوانده‌اند و در حال وقف با الف ميخوانند و ابن كثير و خلف سلاسل خوانده‌اند بدون تنوين.

از اين آيه و آيه ما قبل بخوبى روشن است كه اغلال غير از سلاسل است.

سلط: سلطه بمعنى قدرت است (اقرب) راغب سلاطه را تمكّن و قدرت از روى قهر گفته است «سَلَّطَهُ‌ عَلْيِه» يعنى او را بر آنديگرى غالب كرد «وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ‌ لَسَلَّطَهُمْ‌ عَلَيْكُمْ ...» نساء: 90. اگر خدا ميخواست آنها را بر شما مسلّط و غالب ميكرد.

سلطان: دليل و غلبه كه عبارت اخراى تسلّط است. «إِنْ عِنْدَكُمْ مِنْ‌ سُلْطانٍ‌ بِهذا أَ تَقُولُونَ عَلَى اللَّهِ ما لا تَعْلَمُونَ» يونس: 68. شما را باينكه ميگوئيد دليلى نيست آيا بخدا نسبت ميدهيد آنچه را كه نميدانيد. و مثل‌ «إِنَّ عِبادِي لَيْسَ لَكَ عَلَيْهِمْ‌ سُلْطانٌ‌ إِلَّا مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْغاوِينَ» حجر: 42.

كه در اين آيه نيز بمعنى تسلّط و غلبه است.

دليل و حجّت را از آن سلطان گويند كه سبب غلبه و تسلّط است.

دقّت در موارد استعمال سلطان نشان ميدهد كه در قرآن مجيد فقط در معناى تسلط و دليل بكار رفته است.

سلطان گاهى در معجزه بكار رفته بعنوان آنكه سبب تسلط است نحو «ثُمَّ أَرْسَلْنا مُوسى‌ وَ أَخاهُ هارُونَ بِآياتِنا وَ سُلْطانٍ‌ مُبِينٍ» مؤمنون: 45.

«سُلْطانٍ مُبِينٍ» بيان آيات است كه معجزه‌ها بوده باشد.

نام کتاب : قاموس قرآن نویسنده : قرشی، سید علی اکبر    جلد : 3  صفحه : 290
   ««صفحه‌اول    «صفحه‌قبلی
   جلد :
صفحه‌بعدی»    صفحه‌آخر»»   
   ««اول    «قبلی
   جلد :
بعدی»    آخر»»   
فرمت PDF شناسنامه فهرست