مسكين: درمانده. بايد دانست در قرآن كريم فقط در يك محل مساكين با
فقراء در رديف هم ذكر شدهاند «إِنَّمَاالصَّدَقاتُ لِلْفُقَراءِ وَالْمَساكِينِوَ الْعامِلِينَ عَلَيْها
...»توبه:
60. اين باعث گفتگو شده كه آيا هر دو يك صنفند و يا صنف مستقلىاند.
بعضىها گفتهاند: مسكين آنست كه هيچ چيز نداشته باشد و آن از فقير
شديدتر است ولى دقّت در قرآن آنرا تأييد نميكند كه در آيه «أَمَّاالسَّفِينَةُ فَكانَتْلِمَساكِينَيَعْمَلُونَ فِي الْبَحْرِ ...»كهف: 79. مساكين بصاحب كشتى اطلاق شده است.
با توجّه باصل ماده خواهيم دانست هر يك صنف بخصوصى است گرچه در بعضى
مصاديق قابل جمعاند فقر در لغت بمعنى حاجت است، فقير يعنى حاجتمند و مستمند.
مسكين از سكون است يعنى درمانده: درماندگى ممكن است در اثر فقر باشد و يا از مرض،
فلج، نقص عضو و دورى از مال و اهل و غيره. على هذا مسكين از فقير اعمّ است بر خلاف
بعضى از بزرگان كه فقير را اعمّ دانسته. زيرا هر فقير از لحاظ حاجت مسكين و
درمانده است ولى بعضى مسكين فقير نيست مثل مساكين سوره كهف كه صاحب كشتى بودند.
در مجمع از شافعى و ابن انبارى نقل شده كه فقير از مسكين اسوء حال
است و با آيه «أَمَّاالسَّفِينَةُ فَكانَتْلِمَساكِينَ»استدلال
كردهاند.
عياشى در تفسير خود ذيل آيه «إِنَّمَاالصَّدَقاتُ لِلْفُقَراءِ وَالْمَساكِينِ ...»توبه: 60.
از محمد بن مسلم از امام صادق عليه السّلام نقل كرده: فقير آنستكه سؤال ميكند.
مسكين پر زحمتتر از او است و سؤال نميكند. و از ابى بصير از آنحضرت نقل ميكند:
فقير آنستكه سؤال ميكند. مسكين پر زحمتتر از اوست و بائس از هر دو
پر مشقّتتر است. ولى در وسائل هر دو حديث بعكس نقل شده.