خلاصه سخن آنكه: مسكين بمعنى درمانده. بنظر ما از فقير اعم است.
و اينكه امام عليه السّلام مسكين را اسوء حالا فرموده ظاهرا راجع
بآيه صدقات است و گرنه از حيث لغت و آيه 79 كهف شايد مسكين فقير نباشد و مراد در
آيه صدقات آنست كه حالش از فقير بدتر باشد يعنى صدقات مال كسانى است كه فقيراند و
مالك قوت يكساله نيستند و نيز مال آنهائى است كه مالك قوت يكروزه هم نيستند.
سكين بر وزن سجين بمعنى كارد است در اقرب گويد: آن آلت ذبح است مذكّر
و مؤنّث هر دو آيد و در غالب مذكر است جمع آن سكاكين ميباشد يعنى بهر يك از آنان
كاردى داد و بيوسف گفت نزد ايشان برو.
اين كلمه فقط يكبار در قرآن آمده است.
سلب:گرفتن با قهر (راغب) در اقرب آمده «سَلَبَهُسَلْباً: انتزعه من غيره قهرا» «وَإِنْيَسْلُبْهُمُالذُّبابُ شَيْئاً لا يَسْتَنْقِذُوهُ مِنْهُ ...»حج: 73.
اگر مگس چيزى از آنها بربايد باز گرفتن از آن نتوانند. معنى آيه در «ذبب» گذشت، اين كلمه يكبار در قرآن آمده است.
سلح:سلاح هر چيزى است كه با آن بجنگند چنانكه در مجمع و مفردات و اقرب
گفته است. جمع آن اسلحه است كه چهار بار در قرآن سوره نساء آيه 102 آمده است «وَدَّالَّذِينَ كَفَرُوا لَوْ
تَغْفُلُونَ عَنْأَسْلِحَتِكُمْوَ أَمْتِعَتِكُمْ ...»سلح بفضله پرندگان و سرگين چهارپايان گفته ميشود. اطلاق آن بعذره
انسان از باب تساهل است (اقرب).
سلخ:كندن پوست حيوان. گويند «سَلَخْتُهُفَانْسَلَخَ» لازم و متعدى آمده است. تمام شدن و گذشتن ماه را بطور استعاره سلخ و
انسلاخ گفتهاند در مجمع گويد: انسلاخ خروج شىء است از آنچه پوشيده، اصل آن از
سلخ بمعنى كندن پوست گوسفند است.