ياد گيرد. آن تذكره در سينههاى محترم، والا مقام، و پاك است و با
دست نويسندگان محترم و طاعت پيشه نوشته شده است. آنهااند كه در طول قرون بنوشتن و
خواندن و تفهيم قرآن پرداختهاند و چون نوشتن در قلوب بوسيله گفتن و غيره ميشود
لذا «بِأَيْدِيسَفَرَةٍ»بهمه
راههاى تفهيم شامل است خواه بوسيله نوشتن باشد يا خواندن و يا غيره.
در تفسير برهان از حضرت صادق عليه السّلام نقل شده كه «سَفَرَةٍ. كِرامٍ بَرَرَةٍ»اماماناند عليهم السلام. البته آن
بزرگواران در تفهيم قرآن و نوشتن آن در دلها سهم بسزائى دارند چنانكه امير
المؤمنين عليه السّلام پس از رسول خدا صلى اللّه عليه و آله قرآن را مجددا يكجا
نوشت و روايات اهل بيت عليهم السلام در ترغيب بفرا- گرفتن قرآن خارج از حد است
چنانكه در كافى و وسائل نقل شده است.
احتمال فوق از اين جهت بيشتر تقويت ميشود كه آيات اوّل سوره با لحن
ملامت آميز بحضرت رسول صلى اللّه عليه و آله ميگويد: چرا بآنانكه بقرآن بى
اعتنااند و يا ثروتمنداند اعتنا ميكنى و بآنكه براى پاك شدن قرآن را ميخواهد توجّه
نميكنى و قيافه درهم ميكشى؟ آنگاه ميفرمايد: چنين نكن قرآن تذكاريست هر كه بخواهد
ياد گيرد هر كس كه باشد. ارباب تفسير گفتهاند چند نفر از ثروتمندان و متنفذان
مكّه نزد آنحضرت آمدند و او با ايشان بگرمى صحبت ميكرد شايد ايمان بياورند و سبب
تقويت اسلام شوند. ابن امّ مكتوم كه از مسلمانان و نابينا بود آمد و از آنحضرت
قرآن خواست حضرت قيافه درهم كشيد كه مبادا اينان از آمدن او ناراحت شده و بروند و
اسلام نياورند. لذا اين آيات آمد و آنحضرت را از اين كار منع كرد.
از اين مطلب ميتوان فهميد كه آنحضرت درباره پيشرفت اسلام خائف بوده و
با جلب آنان ميخواسته دين پيشرفت كند لذا خدا براى تسلّى قلب شريف او فرموده: همه
در اين