در عالم خواب چندان اهميت ندارد كه قرآن مجيد با آن طمطراق بيان
دارد. در روايات و تفاسير هست كه آنحضرت در همان شب بر گشت و صبح جريان را بمشركين
مكّه حكايت كرد و نشانههائى از شتران آنها كه در راه بودند بيان داشت و همانطور
بود كه بيان فرمود.
2- بعضى
گويند معراج در خواب بود و بعضى گفتهاند روحانى بود نه جسمانى. ولى روحانى بودن
آنرا معناى روشنى نيست و بايد گفت كه روح آنحضرت از بدنش خارج شد اين جز مرگ معنى
ندارد و شايد مراد اين عدّه انكشاف و يا نظير عالم خواب باشد.
3- معراج
آنحضرت يكى از دو جور است يا در عالم ظاهر و بيدارى با قدرت خداوند بآسمانها رفته
و آنچه را ميبايست ببيند ديده است و آن از قدرت خداوند بعيد نيست و لازم بود براى
وسعت علم آنحضرت وسعه صدرش چنين جريانى پيش آيد.
و موضوع خرق و التيام در افلاك كه يگانه مستمسك مانعين است امروز از
موهومات ميباشد و اينكه با كدام سرعت رفته آيا با سرعتى شبيه بسرعت نور و در
آنصورت ماده قهرا مبدّل به نيرو ميشود چنانكه گفتهاند و اگر با كمتر از آن رفته
آنوقت اين همه مسافت را در آن مدت كم چطور پيموده است؟ بايد اين را محوّل بقدرت و
علم خدا كرد ما از علوم عالم جز اندكى بلد نيستيم.
جور ديگر آنست كه خداوند بچشم آنحضرت وسعت داده و در جاى خود آسمانها
و هر آنچه را كه در روايات معراج آمده ديده است. فرض كنيد كسى در ايران نشسته
خداوند بديد او چنان وسعت بدهد كه ممالك آمريكا و شهرها و حتى ميان خانههاى آنها
را ببيند و اين هيچ بعيد نيست چنانكه در حديث آمده كه جبرئيل كربلا و محل شهادت
ابا عبد اللّه عليه السّلام را بآنحضرت نشان داد و از مدينه آنجا را ديد چنانكه
سبط ابن جوزى و