در مجمع گويد: نگفت از سرما حفظ ميكند زيرا آنچه از گرما حفظ ميكند
از سرما نيز حافظ است و چرا گرما را گفت حال آنكه حفظ لباس از سرما بيشتر است؟
زيرا مخاطب اين كلام اهل گرمسيراند احتياج آنها بآنچه از گرما حفظ كند بيشتر است
اين از عطا نقل شده.
الميزان احتمال داده كه بعض علت اين سخن آنست كه بشر اوّليه در مناطق
حارّه ساكن بودند شدت گرما بر آنها از شدت سرما بيشتر بوده و توجّه آنها به پرهيز
از گرما بيشتر بوده است ولى بنظر نگارنده آنچه گفتم بهتر است. سرابيل فقط سه بار
در قرآن مجيد آمده است.
سراج:چراغ. آنچه با فتيله و روغن روشن ميشود و از هر چيز نورانى سراج
تعبير ميشود (مفردات)وَ جَعَلَ فِيهاسِراجاًوَ قَمَراً مُنِيراًفرقان: 61.
وَ جَعَلَ الْقَمَرَ فِيهِنَّ نُوراً وَ جَعَلَ الشَّمْسَسِراجاًنوح: 16. منظور از هر دو سراج
آفتاب است. سراج چهار بار در قرآن آمده است سه تا درباره خورشيد است كه دو تا از
آنها نقل شد سوّمىوَ جَعَلْناسِراجاًوَهَّاجاًنباء: 13. است چهارمى درباره حضرت رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله
است كه فرموده:
يا أَيُّهَا النَّبِيُّ إِنَّا أَرْسَلْناكَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً
وَ نَذِيراً. وَ داعِياً إِلَى اللَّهِ بِإِذْنِهِ وَسِراجاًمُنِيراًاحزاب: 45، 46، اوصافيكه در اين دو
آيه براى آنحضرت نقل شده عبارتاند از: شاهد، مژده رسان، انذار كننده، داعى بسوى
خدا و چراغ نور دهنده.
در بسيارى از آيات، قرآن و شريعت نور ناميده شده مثلقَدْ جاءَكُمْ مِنَ
اللَّهِ نُورٌ وَ كِتابٌ مُبِينٌمائده: 15.