اثبات است. اين هشام در معنى اين قول را از زمخشرى نقل كرده است.
سؤال:طلب. خواستن. (اقرب) راغب گويد:
سؤال اگر راجع بدانستن چيزى باشد هم بنفسه متعدى ميشود و هم با حرف
جارّ و با حرف «عن» بيشتر است مثل «وَيَسْئَلُونَكَعَنِ الرُّوحِ ...»اسراء:
85. «يَسْئَلُونَكَعَنِ الْأَهِلَّةِ ...»بقره:
189. «يَسْئَلُونَكَعَنِ الشَّهْرِ
الْحَرامِ»بقره:
217. و مثل «سَأَلَسائِلٌبِعَذابٍ واقِعٍ»معارج: 1. كه با باء متعدى شده و
نحو «يَسْئَلُونَأَيَّانَ يَوْمُ
الدِّينِ»ذاريات:
12. كه بنفسه متعدى شده است. و نحو «فَلاتَسْئَلْنِما لَيْسَ لَكَ بِهِ عِلْمٌ ...»هود: 46.
و چون سؤال خواستن مال باشد بنفسه و با «من» متعدى
ميشود «وَسْئَلُواما أَنْفَقْتُمْ وَلْيَسْئَلُواما أَنْفَقُوا ...»ممتحنه:
10. ناگفته
نماند: مراد در آنچه گفته شد متعدى شدن بمفعول دوم است و «به» بمفعول
اوّل هميشه بنفسه متعدى ميشود.
سؤل بمعنى خواسته است (قاموس) «قالَقَدْ أُوتِيتَسُؤْلَكَيا مُوسى»طه:
36. فرمود:
اى موسى خواسته تو داده شد. موسى از خدا خواست كه هرون را كمك و يار و شريك وى
قرار دهد آيه فوق در جواب آن است.
تسائل بين الاثنين است بعضى از بعضى خواستن «وَأَقْبَلَ بَعْضُهُمْ عَلى بَعْضٍيَتَساءَلُونَ»صافات:
27.
[سؤال
فطرت]
سؤال ممكن است در خواستن فطرت و احتياج واقعى بكار رود مثل «وَآتاكُمْ مِنْ كُلِّ ماسَأَلْتُمُوهُوَ إِنْ تَعُدُّوا
نِعْمَتَ اللَّهِ لا تُحْصُوها ...»ابراهيم:
34. پيداست
كه بشر اين همه نعمتها را از خدا نخواسته است بلكه مراد آنست: هر كه از خورشيد و
زمين و ماه و درياها و هزاران چيزهاى ديگر در زندگى احتياج داشتيد و بزبانحال و
زبان فطرت خواستار بوديد داده است.
همچنين است آيه «يَسْئَلُهُمَنْ فِي السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ كُلَّ يَوْمٍ هُوَ فِي شَأْنٍ»رحمن: 29. بشر كه ذاتا يكپارچه فقر
و احتياج است خدا را بشناسد يا