ابن ابى الحديد در ذيل حكمت فوق كه قسمتى از آن نقل شده و بشماره شرح
او 408 است بطور تفصيل سخن گفته كه قابل استفاده است. از جمله ميگويد: جمعى از
ياران رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله در سفرى بقبيلهاى گذشتند و اهل قبيله آنها
را ميهمان نكردند و گفتند: آيا در ميان شما راقى هست رقيهاى بنويسيد كه رئيس
قبيله را حشرهاى گزيده است؟ مردى گفت: آرى پس براى او سوره حمد را نوشت رئيس صحّت
يافت در مقابل رمهاى گوسفند باو دادند قبول نكرد و گفت: تا رسول خدا صلّى اللّه
عليه و آله بيايد چون حضرت تشريف آوردند قضيه را بمحضرش عرض كردند و نويسنده گفت:
بحيات شما قسم جز فاتحة الكتاب ننوشتم. فرمود چه ميدانيد آن رقيه است. رمه را
بگيريد و سهمى هم بمن بدهيد.
زلل:لغزيدن. ليز خوردن. در اقرب آمده «زَلَالرجُلُزَلَلًا: زلق عن صخرة و نحوها» «فَتَزِلَقَدَمٌ بَعْدَ ثُبُوتِها»نحل: 94. تا پائى پس از استواريش
بلغزد غرض مردد شدن و بر گشتن از تصميم است «فَإِنْزَلَلْتُمْمِنْ بَعْدِ ما جاءَتْكُمُ الْبَيِّناتُ»بقره: 209. اگر پس از آمدن آيات
روشن لغزيديد يعنى بخطا رفتيد.
ازلال لغزانيدن و بخطا افكندن است «فَأَزَلَّهُمَاالشَّيْطانُ عَنْها ...»بقره:
36. شيطان
آنها را فريب داد و از بهشت لغزانيد.
استزلال طلب لغزش و خطاست «إِنَّمَااسْتَزَلَّهُمُالشَّيْطانُ بِبَعْضِ ما كَسَبُوا»آل عمران: 155. فقط شيطان آنها را
در اثر بعضى از كارهاى بد لغزش داده و بخطا انداخته و يا از آنها خطا رفتن خواسته
است.